وقتی کتابی به اسم دین در محدوده ی خرد می نویسد، که خیلی هم ساده و زیباست، وزیر فرهنگ پروس از قول امپراتور به او اخطار می کند، که شنیده ایم شما کتابی نوشتید و قدرت قلم خود را در تضعیف مذهب رسمی کشور به کار برده اید به شما اخطار می کنیم بار دیگر از این نوشته ها چاپ نشود. کانت هم پاسخ می دهد که: به عنوان رعیت امپراتور قول می دهم کتاب را چاپ نکنم. ده سال بعد امپراتور که می میرد کتاب را چاپ می کند می گوید چون امپراتور مرده، من از قید تعهدی که کردم آزادم. در این کتاب که کتاب خیلی جالب و ساده ای است، می گوید که آئینها عقلانی نیستند، یهودیت اصلا دین نیست و یک کلنی سیاسی است، بعد خاخام ها آن را به صورت دین درآورده اند وگرنه خود یهودیت اتحادیه ی سیاسی بوده است. خاخام ها جمع می شوند و کتاب های دینی یهود را تألیف می کنند. مسیحیت بر پایه ی اسطوره های یونانی استوار است و نوعی پاگانیزم است یعنی شرک (ادیان یونانی و رومی). کلمه ی پاگان از همین کلمه ی بغان است. وقتی رفته در لاتین شده پاگان؛ وقتی که ادیان قدیمی هنوز در امپراتور روم قوی بودند مسیحی ها به مهرآینی ها یا زئوس پرستان می گفتند پاگانیست. خود مسیحیت پاگانیزم است، (شام آخر) و مانویت هم دنباله ی مسیحیت است. پس آئین ها پایه های عقلانی ندارند. کانت به طور کلی مجازات اخروی را رد می کند