تو رفته بودی تو روزهای رفته را به یاد داری در انبوه بادها که پناه می گرفتند در پس کوه ها که ابر می نشست و چیزهایی که از این جهان به خاطر می آوری به یادآوری پس آنگاه ستاره از شماره آغاز شد با اشکال توصیف ناپذیر و عشق به واسطه آغاز شد با کسانی که مرگ را به مکاشفه در می یافتند