از در مدرسه که میرفتم را برگرداندم و نگاهی انداختم به انسانی که کلید ورودم به «زندگی» را فشار داده بود. من او را «بابا» صدا میزنم بابا، بعد از اینکه ۱۳ عکس ازم گرفت بـ کرد و برایم در روز اول مدرسه آرزوی موفقیت کرد. قد بابا ۱۸۴ سانتیمتر است و موهای فرفری پرپشتی دارد که زمانی خیلی قهوه ای بوده اما حالا ۶۳ %خاکستری است چشمهای آبی روشنش خیلی وقتها کاملا باز باز است که مطابق داده های من درباره حالات معمولا نشانه عصبانیت یا تعجب است اما چون ساعت ها در آزمایشگاه پیش او بوده ام میدانم که به طور کلی آرام و خونسرد است. بابا به طور میانگین هر ۳۲ ساعت یک بار از کوره در می رود که برای یک انسان کم به حساب میآید مردم میگویند شلخته است پیراهنهای چروک و کفشهای کهنه شماره ۱۰ می.پوشد وقتی روی صندلی نشسته و کتابهایی با اسمهای طولانی میخواند و همزمان چند تکه بیسکویت شکلاتی هم میخورد در نهایت خوشحالی است.
برگزیده چهل و یکمین دوره کتاب سال ایران👌