قسمت هایی از کتاب با مشتی ماه در فک پنجره (لذت متن)
مرا بسپار
به کوره ی آغوشت
چشمه ای باکره
می جوشد از دستانم
که فراموش یادم تو را
فراموشی گرفته ام
تروما دارم من
این جا شانه ای برای شکوه های من
جا مانده است
در شکوه ایوان
هزار رقاصه ی هندی
در دشت پا به ماه
رها کرده ام
و باز...