«جامعهشناسی و فلسفه» اثری مهم از امیل دورکیم است که متشکل از مجموعهای از مقالات میباشد که در آن دورکیم، ایدۀ اصلی خود دربارۀ فلسفۀ جامعهشناسی را ارائه میدهد. تز محوری دورکیم در این کتاب این است که جامعه، هم یک سیستم پویا و هم جایگاهی برای زندگی اخلاقی است. این مقالات، که برای اولینبار در سال 1953 به زبان انگلیسی منتشر شدند، نشاندهندۀ تلاشهای دورکیم برای آشتیدادن روش جامعهشناختی با تحقیق فلسفی است. خود دورکیم، بهعنوان یکی از بنیانگذاران جامعهشناسی مدرن، بهدلیل نقشش در ایجاد جامعهشناسی بهعنوان یک رشتۀ تجربی دقیق معروف است. تلاشهای دورکیم در تحقق این امر، تأثیری اساسی در تبدیل جامعهشناسی از یک تلاش نظری و فلسفی به یک رشتۀ کاملا محدود و متمرکز و مبتنیبر مشاهدۀ کنترلشدۀ واقعیت تجربی، برجا گذاشته است.
دورکیم در کتاب «جامعهشناسی و فلسفه» دو جریان اصلی اندیشۀ اجتماعی را نقد میکند: اقتصاد سیاسی و فلسفه منفعتگرایانه از یک سو، و کلگرایی ایدهآلیستی از سوی دیگر. او در جهت نقد این فرض بحث میکند که آرمانهای اخلاقی نیروی محرک اصلی تکامل جامعهی بشری هستند. علاوهبر این، کتاب «جامعه شناسی و فلسفه» موضوعات اصلی در نوشتههای دورکیم، مانند تقسیمکار در جامعه، که او در آثار قبلی خود بررسی کرده است، را نیز پوشش میدهد. دورکیم معتقد بود که تقسیمکار فقط یک پدیدۀ اقتصادی نیست، بلکه دارای کارکرد اجتماعی نیز هست که به انسجام و همبستگی جوامع کمک میکند. از طرف دیگر، دربارۀ اخلاقیات، با اینکه رویکرد دورکیم سکولار بود، وی روششناسی تحقیقات تجربی را با نظریۀ جامعه شناختی ترکیب میکند تا درنهایت، روششناسیای را سازمان دهد که میتواند به اصلاح اخلاقی در سطوح مختلف اجتماعی کمک کند. درواقع کتاب «جامعهشناسی و فلسفه» نهتنها بازتابی از نظریات جامعهشناختی دورکیم است، بلکه بیانی است از موضع فلسفی او درمورد مسائلی مانند آنومی (که اصطلاح خاص دورکیم در مورد اخلاقیات است)، همبستگی مکانیکی و ارگانیک در یک جامعه و همچنین نقش دین در آن جامعه. بهطور خلاصه، این کتاب تلاقی جامعهشناسی تجربی و فلسفۀ اجتماعی را به نمایش میگذارد و بینشهایی را در مورد ماهیت پویای جامعه و ملاحظات اخلاقی زیربنای آن ارائه میدهد. این کتاب بهعنوان متنی اساسی و بنیادی برای دانشجویان و دانشپژوهان هر دو رشتۀ جامعهشناسی و فلسفه محسوب میشود.
کتاب جامعه شناسی و فلسفه