من قلب سالم نمی خواهم یک ارکستر سمفونی هم در کل جهان در حال نواختن است و همه ی موجودات تا قبل از انسان، جبرا با آن هم نوا هستند. رودخانه ای که در مسیر خود می خروشد. گندمزاری که در وزش باد می رقصد. خروسی که سحرگاهان بانگ سر می دهد. بلبلی که بهاران چهچهه سرایی می کند. و... هر یک به نوعی نت و نقش خود را در این ارکستر سمفونی ایفا می کنند. اما به رده ی انسان که می رسیم، به واسطه ی اختیاری که به او داده شده، مختار است که با این سمفونی همنوا شود، یا با سمفونی... .