سریع و جذاب
تخصص نویسنده در طرح یک معمای قتل و آگاهی از رویه پلیس مشهود است.
تنها صدایی که میتوانم بشنوم صدای نفسهای وحشت زده ی خودم است. دارم مستقیم توی جنگل میدوم که ناگهان انگشت پایم به رشته ای گیر میکند. و روی هوا پرواز میکنم هنوز به خودم نیامده ام چونبه سختی زمین خورده ام. دستهایم را از جلو با دستبند بسته اند و حتی نمیتوانم به سمت پایین خم بشوم. کفش طبی ام را از توی پای چپم در میآورم و با تلاشی احمقانه بیرونش میکشم تا برگ های کاج و خاک و سنگ ریزه ها را از تویش بیرون بریزم و دوباره شروع کنم به دویدن.