من سرزمینم را هنگامی یافتم که همراهانم را یافتم، سرزمین بیچاره ای که هیچ نکردن و به آینده اندیشیدن در آن فضیلت است. کاری به تنهایی برای من و خودم انجام نمی شود؛ ما نمی توانیم خود را از ریشه به در آریم، حال آن که رویاهامان همیشه بیهودگی و بیکاری صادقانه بوده اند. متولد شدیم تا در حوالی همین تپه ها پرسه بزنیم، بدون زنان، با دستانی بر پشت