هرجا اثری از اشباح باشد، کسیدی بلیک هم آنجاست... شاید هم برعکس!
خیال کس راحت است که بهخوبی از پس شکار اشباح برمیآید. او و جیکوب، شبحی که بهترین دوستش است، برای برنامهی تلویزیونی پدر و مادر کسیدی به دو شهر تسخیرشده سفر کردهاند و از هردو جان سالم به در بردهاند. ولی هیچچیز نمیتواند کس را برای نیواورلئان آماده کند؛ شهری که اشباح سرگردان در هر گوشـه و کنارش کمین کردهانـد. در شهری که سرگرمی مردم گردشهای شبحی، بازدید از مقبرهها، موسیقی پرآشوب و انواع و اقسام جادوست، ممکن اسـت کس در دریایی از افسانههای محلـی مخوف و رنگارنگ غرق شـود. اما نیواورلئان کس را با دشمنی غافلگیر میکند که او هرگز انتظار رویاروییاش را نداشته: خدمتگزار مرگ. و خطرناکترین ماجراجویی کس آغاز میشود...
کتاب گذرگاه اشباح