کتاب «نان زنان افسونگر» مجموعه داستانی نوشته ویلیام سیدنی پورتر معروف به ا هنری است. این مجموعه شامل هجده داستان کوتاه است و «نان زنان افسونگر» یکی از داستان های این کتاب است. این داستان درباره ذهنیت زنی نانوا در باره یکی از مشتریان خود است. زن هر روز مشتری هنرمندی دارد و تخیل زن درباره او خط داستانی «نان زنان افسونگر» را شکل می دهد. داستان «نان زنان افسونگر» درباره زنی چهل ساله به نام مارتا است که نانوایی کوچکی دارد. داستان از جایی آغاز می شود که مارتا حس ترحم انگیزی نسبت به یکی از مشتریان خود که مردی میانسالی است دارد. مرد روزی دو نان از مارتا می خرد. رنگی بودن انگشتان دست مرد میانسال باعث می شود که مارتا فکر کند او نقاشی فقیر است. همین موضوع خیالاتی را درباره مرد در ذهن مارتا شکل می دهد. او در تخیل خود مرد را می بیند که روبهروی تابلوی نقاشیاش نشسته و نان بیات میخورد. مارتا روزی از سر دلسوزی و مهربانی جوری که مرد متوجه نشود مقداری کره روی نان ها می مالد و به مرد می دهد. زمان طولانی نمی گذرد که مرد همراه جوانی به مغازه مارتا می رود و با عصبانیت با زن نانوا دعوا می کند. مارتا از حرف های جوان متوجه می شود که مرد هنرمند فقیر نیست و نان ها را برای مسابقه طراحی که شهرداری بانی آن است استفاده می کند. مرد سه ماه روی طرح کار کرده بود و خمیر نان ها را برای پاک کردن طرح مدادی نیاز داشت. اما کره میان نان دقیقا زمانی که طرح تمام شده بود نقشه را از بین برد.
دیگر داستان های این کتاب عبارتاند از: ماجرای عشقی یک کارگزار پرکار بورس، گشت و گذار در عالم حافظهپریشی، اتاق مبله، داستان اسکناس دهدلاری آلوده، تراژدی در هارلم، نیویورکی شدن، گزارش شهری دو مرد در روز شکرگزاری، وجدان کاری، تحول مارتین برنی، مثلث اجتماعی، در سبز، آخرین برگ، کارت بهاری، جهانوطنی در کافه و از روی صندلی راننده تاکسی.دیگر داستان های این کتاب عبارتاند از: ماجرای عشقی یک کارگزار پرکار بورس، گشت و گذار در عالم حافظهپریشی، اتاق مبله، داستان اسکناس دهدلاری آلوده، تراژدی در هارلم، نیویورکی شدن، گزارش شهری دو مرد در روز شکرگزاری، وجدان کاری، تحول مارتین برنی، مثلث اجتماعی، در سبز، آخرین برگ، کارت بهاری، جهانوطنی در کافه و از روی صندلی راننده تاکسی.
کتاب نان زنان افسونگر