کاظم رضا (زادهٔ ۱۳ تیر ۱۳۲۴ در تهران – ۱۷ آبان ۱۳۹۵) داستاننویس و سردبیر مجله «لوح» دفتری در قصه بود. از شانزدهسالگی نویسندگی را شروع کرد: سال ۱۳۴۰. اگر جائی ثبت میشد، بلندترین روزنامهدیواری به سردبیری کاظم نوشته میشد؛ روزنامهدیواری ۱۲۰۰متری. این روزنامهدیواری هنوز در کتابخانهی عظیم او نگهداری میشود. کسی که بهترین هدیهی زندگیاش را مجموعهای پنججلدی میدانست که در دهسالگی از پدر به یادگار گرفته بود و با «هدیه از این بالاتر یادم نیست» از آن یاد میکند، زود پا به عرصهی نویسندگی گذاشت. تازه از مدرسه فارغ شده بود که قصد انتشار نشریهی «جار» کرد. «جار» فراهم شد و چاپ شد، ولی بهدلیل نداشتن مجوز و صاحبامتیاز پیش از توزیع خمیر شد. مدتی بعد توانست مجوز انتشار مجلهی «لوح» را بگیرد و، چنان که خودش دوست داشت، نشریهای برای قصه و داستان منتشر کند(dot) اولین شمارهی لوح سال ۴۷ منتشر شد. سرلوحهی لوح انتشار آثار جوانانی بود که جائی برای دیدهشدن و انتشار آثارشان نداشتند. نویسندههای بسیاری اولینها یا بهترینهایشان را در نشریهی لوح منتشر کردند. نگاههای مختلفی در لوح دیده میشد و صداهای گوناگونی از آن به گوش میرسید؛ مهم برای سردبیر و سردبیریاش قصه بود و قصهگوئی. ضمیمهی لوح آثار دیگری هم چاپ شد که کتابهای مستقلی بودند. «سادهنویسی تذکرهالاولیاء»، «قصصالقرآن و اسرارالتوحید» با قلم کاظم رضا و مقدمهی م.آزاد و شفیعیکدکنی از همان ضمائم است. «تابستان همان سال» ناصر تقوائی، «نماز میت» رضا دانشور و «سفر» محمود دولتآبادی درواقع کتابهائی بودند که بهعنوان ضمیمهی « لوح» منتشر شدند.