مسیر حرفه ای «جورج اورول» شاید اندکی متفاوت از سایر نویسندگان به نظر برسد چرا که اغلب مخاطبین، معمولا از خواندن آثار متأخر او شروع می کنند و سپس به سراغ متقدم ترها می روند. «اورول» پیش از انتشار کتاب «مزرعه حیوانات» در سال 1945، چهار رمان و سه اثر غیرداستانی را به چاپ رسانده بود اما در میان آن ها، فقط کتاب «جاده ای به اسکله ویگان» به فروش قابل توجه دست یافت و هیچ کدام نیز آنقدر به فروش نرسید تا مخارج زندگی این نویسنده را به عنوان یک نویسنده ی تمام-وقت تأمین کند. در حقیقت می توان گفت اگر دو شاهکار ماندگار و متأخر «اورول» درباره ی روانشناسی و عملکرد مفهوم «تمامیت طلبی» خلق نمی شد، احتمالا اغلب کتاب ها و آثار ژورنالیستی او تا کنون از چرخه ی چاپ خارج شده بود.
با این حال، آثار اولیه ی «اورول»، برای درک دو اثر برجسته ی او—«مزرعه حیوانات» و «1984»—ضروری است.
کتاب «1984» به شکل ویژه، برآیند و نقطه ی اوج ایده هایی بود که «اورول» در سراسر مسیر ادبی خود به آن ها می اندیشید. در چهار رمان ابتدایی او، با داستان تکرارشونده ی انسانی رنجور مواجه می شویم که در برابر چارچوب های اجتماعیِ غیرمنعطف—امپریالیسم، مذهب، کاپیتالیسم، حومه نشینی—قیام کرده و در نهایت نیز با شکستی کامل مواجه می شود، البته شاید با خشونتی کمتر از ماجرای «وینستون اسمیت»، شخصیت اصلی کتاب «1984».
در آثار غیرداستانی «اورول» نیز می توانیم رد پای شکل گیری و تکامل فلسفه ای سیاسی را مشاهده کنیم که در آن، مفاهیمی همچون عدالت اجتماعی، آزادی بیان و احترام به زندگیِ فردی مورد تأکید قرار می گیرد. کتاب «آس و پاس در پاریس و لندن»، اثری که مأمور سابق پلیس سلطنتی «اریک بلر» را به ژورنالیست رادیکال «جورج اورول» تبدیل کرد، از اشتیاق او نسبت به زندگی افراد طرد شده از اجتماع و همچنین علاقه ی این نویسنده به رفتارها و اندیشه های غیرمعمول در زندگی انسان ها پرده برداشت.
کتاب «جاده ای به اسکله ویگان»، استدلال گزنده ی «اورول» در حمایت از شکل گیری گونه ای از «سوسیالیسمِ» منطبق با واقعیت های زندگی کارگران انگلیسی بود. کتاب «زنده باد کاتالونیا» نیز تجربه ی جنگیدن در جبهه ای سوسیالیستی در جنگ داخلی اسپانیا را توصیف می کرد؛ تجربه ای که باعث شد «اورول» به این نتیجه برسد که «استالین گرایی» تفاوت های چندانی با «فاشیسم» ندارد. هم «مزرعه حیوانات» و هم «1984» از دغدغه ی «اورول» برای درک و توضیح ماهیت «تمامیت طلبی»، و همچنین نکوهش فساد موجود در حکومت «ژوزف استالین» سرچشمه گرفتند.
آثار ژورنالیستی پرتعداد و تأثیرگذار «اورول»، کتاب های او را کامل می کردند و یا حتی از آن ها پیشی می گرفتند. این آثار، طیفی وسیع از موضوعات—از مقاله های بلندپروازانه درباره ی اندیشه ی سیاسی و هویت ملی گرفته تا نقدهای فرهنگی پیشگامانه و صحبت از زندگی در میخانه ها و زاغه ها—را دربرداشتند. این نکته بسیار جالب توجه است که نقل قول معروفی که اکنون در کنار مجسمه ی «اورول» در محوطه ی ساختمان مرکزی BBC به چشم می خورد، در زمان حیات این نویسنده به چاپ نرسیده بود:
معنای آزادی، اگر اصلا معنایی داشته باشد، حق گفتن آن چیزی است که مردم نمی خواهند بشنوند.
«اورول» گاهی اوقات به این فکر می کرد که اگر در زمانه ای عاری از جنگ و استبداد به دنیا آمده بود، شاید می توانست زندگی ادبیِ مرسوم تر و آرام تری داشته باشد، اما آثار این نویسنده نشان می دهد که بدترین جنبه ها در عصر او، باعث شکوفایی برترین استعدادهای او شد. مفهوم همیشگی و پیوسته ای که از اولین تا آخرین اثر «اورول» به مخاطبین منتقل می شود، تصویر ذهن توانمند و پرشوری است که تلاش می کند به صادقانه ترین شکلی که می تواند، به توضیح و تفسیر ماهیت کشور و زمانه ی خود بپردازد، به امید این که هر دوی آن ها را بهبود ببخشد. مسیر حرفه ای «اورول» شاید به آن چیزی تبدیل نشد که خودش می خواست، اما این نویسنده بدون تردید تأثیری ماندگار را بر ادبیات جهان از خود بر جای گذاشت.
مروری بر کتاب های «جورج اورول»
در این بخش از مقاله، آثار داستانی و غیرداستانی «اورول» را به شکلی کوتاه با هم مرور می کنیم.
کتاب «آس و پاس در پاریس و لندن» (سال 1933)
اولین اثر «اورول» و نخستین «شرح حال» او، به روایت تجارب این نویسنده از زندگی در میان فقیرترین ساکنین دو شهر لندن و پاریس می پردازد. راوی—نویسنده ای جوان که احتمالا نسخه ای اغراق شده از خود «اورول» است—در ابتدا در هتلی رو به ویرانی در پاریس زندگی می کند. او وقتی مورد سرقت قرار می گرد و شغل معلمی اش را از دست می دهد، مجبور می شود لباس هایش را بفروشد و در رستوران ها کار کند. «اورول» همزمان با روایت تجارب خود، آشکار می کند که این دو شهر پر زرق و برق، در واقع پشت صحنه ای تاریک و خشن دارند که از فقر و بی عدالتی زخم خورده است.
واقعا هیچ زندگیای نمی تواند ساده تر از زندگی یک ظرفشور باشد؛ در چرخه ای بین کار و خواب زندگی می کند، بی آن که وقتی برای فکر کردن داشته باشد، و با کمترین آگاهی از دنیای پیرامونش. پاریسِ او خلاصه شده در هتل، مترو، چند کافه، و تختخوابش. اگر هم از این دنیا بیرون برود، فوقش می رود کافه ای چند خیابان آنطرف تر با دختر خدمتکاری که روی زانویش نشسته و صدف و آبجو می خورد. روزهای تعطیل تا ظهر در رختخواب می ماند، بعد لباسی تمیز می پوشد، تاس می اندازد، و می نوشد و بعد از ناهار دوباره به رختخوابش برمی گردد. هیچ چیز برای او واقعی نیست، به جز وظیفه، نوشیدنی، و خواب؛ و از این سه تا، خواب مهم ترین است.—از کتاب «آس و پاس در پاریس و لندن»
کتاب «روزهای برمه» (سال 1934)
اولین رمان «اورول» به پنج سال حضور او در «پلیس سلطنتی هند» در «برمه» می پردازد و از احساس عذاب وجدانی سخن می گوید که «اورول» به خاطر همدستی با سیستمی مستبدانه و متظاهر به خیرخواهی، در خود احساس می کرد. پروتاگونیست داستان، «جان فلوری»، اولین نمونه از شخصیت های منزوی و ناتوان «اورول» است که به خوبی می داند خودش، بخشی از سیستمی متقلب و فاسد است اما توان گریختن از آن را ندارد.
هیچگاه حتی دربرابر بزرگترین رشوه ها حاضر نمی شد قضاوت در یک ماجرا را به نفع کسی تغییر دهد. او روشی بسیار بی خطر و امن را انتخاب کرده بود؛ به این ترتیب که از هر دو طرف شاکی و متشاکی رشوه می گرفت و سپس بر اساس مدارک و اسناد، به طور کاملا قانونی حکم می کرد. همین کارش او را به عنوان یک قاضی بی طرف مشهور کرده بود و این به سودش بود.—از کتاب «روزهای برمه»
کتاب «دختر کشیش» (سال 1935)
زندگی «دوروتی»، ساده است اما خوشحالی چندانی در آن به چشم نمی خورد. او دختر کشیشی سختگیر است و وظایف خود را در نظافت و نگهداری خانه به خوبی انجام می دهد، اما هیچ چیز نیست که واقعا به او تعلق داشته باشد. همه چیز زمانی فرو می پاشد که «دوروتی» دچار فراموشی ناگهانی و موقتی می شود و با بدون پول، سر از خیابان های لندن در می آورد. تلاش «دوروتی» برای دوباره کنار هم گذاشتن قطعات گذشته ی فراموش شده اش، او را با هراس هایی جدید مواجه می کند، در حالی که شایعات درباره ی رسوایی در زندگی عاشقانه ی او، زندگی در خانه ی سابقش را نیز تحت تأثیر قرار داده است. رمان «دختر کشیش» با اتمسفر تکان دهنده و تاریک خود، یورشی همه جانبه به «کاپیتالیسم» و فساد در نهادهای قدرت به حساب می آید.
در دلش شکى راه یافت. مسئله اى که او تا آن زمان به آن نیندیشیده بود. آیا او توانایى بازگشت به خانه را داشت و اصلا جسارتش را در خود مى دید؟ آیا او توانایى مواجه شدن با مردم «نایپ هیل» را داشت؟ گرچه دوست نداشت به این مسائل بیندیشد، ولى آیا کسى با این همه برچسب بى آبرویى قادر است به شهر کوچکى که بیش از دو هزار نفر جمعیت ندارد، برگردد؟ او قادر به تصمیم گیرى نبود. در یک لحظه فکر کرد که جریان فرار او آن قدر احمقانه است که احتمال این که کسى او را باور نکرده باشد، وجود دارد.—از کتاب «دختر کشیش»
کتاب «به آسپیدیستراها رسیدگی کن» (سال 1936)
«اورول» در این رمان نیز، پروتاگونیستی مشابه با خودش را خلق می کند. «گوردون کامستاک»، نویسنده ای تجاری در یک شرکت تبلیغاتی است که به خاطر مادی گرایی موجود در زندگی و کارش، هر روز مستأصل تر از روز پیشین می شود. او از کارش استعفا می دهد و در شغلی با درآمد کمتر مشغول به کار می شود؛ شغلی که از طریق آن می تواند علاقه اش به شعر و شاعری را بیش از پیش پیگیری کند. با این که سبک زندگی جدید «گوردون» خوب به نظر می رسد، اما واقعیت در نهایت چیرگی می یابد: او که هر روز فقیرتر می شود و خلاقیت هنری اش را نیز هر چه بیشتر از دست می دهد، شروع به زیر سوال بردن باورهای پیشین خود مبنی بر عدم اهمیت پول در زندگی می کند.
هر چیزی را می توانی در این دنیا به دست آوری، به شرط این که واقعا آن را نخواهی.—از کتاب «به آسپیدیستراها رسیدگی کن»
کتاب «جاده ای به اسکله ویگان» (سال 1937)
این اثر نیز مانند کتاب «آس و پاس در پاریس و لندن»، به دو بخش مجزا تقسیم شده است. بخش نخست که سه سال قبل از جنگ جهانی دوم اتفاق می افتد، تصویری دقیق و پرجزئیات را از زندگی قشر کارگر در شمال انگلستان—به خصوص کارگران معادن زغال سنگ و خانواده هایشان—ارائه می کند. «اورول» سپس این شرح های تکان دهنده را با استدلالی طولانی درباره ی تأثیرات «سوسیالیسم» در بهبود شرایط سخت زندگی در این مناطق تکمیل می کند.
وقتی آدم به لیست افراد بیکار این کشور نگاهی می اندازد، خیلی راحت پیش خود مجسم می کند که دو میلیون نفر بیکار هستند و بقیه ی مردم در راحتی و آسایش به سر می برند. من هم تا این اواخر چنین دیدی نسبت به این موضوع داشتم. پیش خودم چنین استدلال می کردم که بیکارهای ثبت شده، دو میلیون نفر و آن گروهی هم که به دلیلی ثبت نشده اند، چیزی نزدیک به سه میلیون نفر خواهند شد و به این ترتیب، کل بیکاران کشور حدود پنج میلیون نفر خواهد بود. اما اکنون دریافته ام که آنچه راست به نظر می آمد، تنها یک برآورد ظاهری است، زیرا افرادی که نامشان در لیست بیکاران به ثبت رسیده، تنها آن گروهی اند که اغلب سرپرست خانواده ای هستند و کمک هزینه دریافت می کنند.—از کتاب «جاده ای به اسکله ویگان»
کتاب «زنده باد کاتالونیا» (سال 1938)
«اورول» در این کتاب، به توصیف دوران فعالیت خود به عنوان نیروی نظامی در جنگ داخلی اسپانیا می پردازد. اگرچه او در ابتدا تصمیم داشت اخبار مربوط به این جنگ را به عنوان یک ژورنالیست پوشش دهد، اما در نهایت به یک حزب نظامیِ «ضد استالین گرایی» پیوست و در بسیاری از موارد، در خط مقدم جنگ حضور یافت. این کتاب، شرحی بر دوران حضور او در اسپانیا، سیاست های این کشور، تجارب او در خط مقدم جنگ، و عملیات های نظامی گوناگونی است که «اورول» در آن ها حضور یافت.
تمام این پروپاگاندای جنگ، تمام جیغ ها و دروغ ها و نفرت، همیشه از طرف کسانی است که در حال جنگیدن نیستند.—از کتاب «زنده باد کاتالونیا»
کتاب «تنفس در هوای تازه» (سال 1939)
پروتاگونیست این رمان، «جورج بولینگ»، به خانه اش در دوران کودکی باز می گردد و خاطرات قدیمی، جان تازه ای به خود می گیرند. او مشغول رویاپردازی درباره ی این خانه و محیط اطراف آن است که متوجه می شود همه چیز در زمان غیاب او به شکل گسترده ای تغییر کرده است. این یافته ها باعث می شود «جورج» باوری محکم تر به این موضوع پیدا کند که یک جنگ جهانی دیگر در پیش است، و به همین خاطر، دلتنگی های او نسبت به گذشته و هراسش نسبت به آینده حتی بیش از پیش می شود. کتاب «تنفس در هوای تازه»، رمانی درباره ی خاطرات، احساس فقدان، و زمان است که با قدرتی مثال زدنی، ماهیت تلخ و شیرین احساس «نوستالژی» را به تصویر می کشد.
من نمی گویم که بشر می تواند تمام عمرش را با چیدن گل پامچال و اینجور کارها سر کند، من می دانم که باید کار کرد، سوای این ها اگر شکمت پر نباشد و خانه ی گرم نداشته باشی، به چیدن گل فکر هم نمی کنی.—از کتاب «تنفس در هوای تازه»
کتاب «مزرعه حیوانات» (سال 1945)
یکی از شناخته شده ترین آثار «اورول»، شاید یکی از ساده ترین آن ها از نظر ساختاری نیز باشد. این کتاب که یک «داستان پریان» نیز لقب گرفته، تاریخ روسیه میان سال های 1917 و 1943 را به داستانی تمثیلی در یک مزرعه تبدیل می کند، به شکلی که حتی مخاطبین کودک و نوجوان نیز می توانند با آن ارتباط برقرار کنند. رد شدن کتاب توسط چندین ناشر به خاطر دلایل سیاسی، فقط باعث افزایش انگیزه و تعهد «اورول» نسبت به بیان حقیقت های جنجال برانگیز شد.
رفقا، تصور نکنید پیشوا بودن، لذت بخش است. درست برعکس، کاری است بسیار دقیق و پرمسئولیت. هیچکس به اندازه ی «رفیق ناپلئون» به تساوی حیوانات معتقد نیست. او بشخصه بسیار خوشحال هم می شود که مقدرات شما را به خودتان واگذار کند اما چه بسا ممکن است که شما به غلط تصمیمی اتخاذ کنید.—از کتاب «مزرعه حیوانات»
کتاب «1984» (سال 1949)
اولین پژوهش جریان ساز و مجاب کننده درباره ی مفهوم «تمامیت طلبی»، نه یک اثر غیرداستانی بلکه یک رمان بود؛ رمانی که هم یک اثر «تریلر» است هم یک داستان عاشقانه، هم یک مقاله است و هم کاوشی پست-مدرن درباره ی پیامدهای از بین رفتن حقیقت. کتاب «1984» که جنجال های زیادی را در زمان نخستین انتشار به پا کرد، به خاطر اهمیت موضوعات پرداخت شده در آن (قدرت، پروپاگاندا، جاسوسی، فریب های سازمان یافته)، نثر مبتکرانه و جذاب خود، و تأثیرگذاری عاطفیِ زندگی شخصیت هایش، تولدی دوباره را با ظهور هر نسل جدید از مخاطبین تجربه می کند.
منظور ما فقط این نیست که از شما اعتراف بگیریم یا شما را مجازات کنیم. می خواهی دلیل واقعی آوردنت به اینجا را برایت بگویم؟ دلیلش معالجه ی تو است! برای این که تو را سر عقل بیاوریم! هر کسی را که ما می آوریم اینجا، تا وقتی معالجه نشده باشد، رها نمی کنیم. می فهمی، «وینستون»؟ ما به جرایم احمقانه ای که تو مرتکب شده ای، علاقه ای نداریم. حزب به کارهایی که علنا انجام می شود، علاقه ندارد. فقط افکار برای ما مهم هستند. ما به نابودی دشمنان خودمان اکتفا نمی کنیم؛ ما آن ها را عوض می کنیم.—از کتاب «1984»