ویلکی کالینز، رمان نویسی انگلیسی بود که در میانه ی قرن نوزدهم فعالیت می کرد. کالینز رمان های زیادی نوشت اما امروزه نام او را بیشتر به خاطر خلق یک رمان به خاطر می آوریم: کتاب «ماه الماس». کالینز در این کتاب از روش جدیدی برای خلق داستان های پرتعلیق استفاده کرد: او به جای داشتن یک راوی مرکزی، داستان خود را از طریق مجموعه ای از روایت های اول شخص روایت کرد و از نقطه نظرهایی مختلف و دائماً در حال تغییر بهره گرفت. کتاب «ماه الماس» درباره ی گم شدن جواهری گرانبها همنام با عنوان کتاب است و داستان، از طریق تعدادی از شخصیت هایی نقل می شود که هر کدام، چیزی درباره ی گم شدن این الماس می دانند. کالینز تصمیم گرفت این رمان را مانند مجموعه ای از مدارک و شواهد ارائه کند تا مخاطبین بتوانند مانند یک کارآگاه (و یا حتی یک قاضی!) به کاوش در دنیای داستان بپردازند.
افراد زیادی اعتقاد داشته اند که کتاب «ماه الماس»، اولین رمان کارآگاهیِ انگلیسی است. این گفته چه درست باشد و چه غلط، شاهکار کالینز به خاطر تأثیری که بر نویسندگان پس از خود گذاشت، شایسته ی داشتن جایگاهی ویژه در تاریخ ادبی است. کالینز قبل از انتشار این کتاب در سال 1868، چندین رمان محبوب را به انتشار رسانده بود و از همین رو، نویسنده ای شناخته شده به حساب می آمد.
او همچنین، رابطه ی دوستانه ی نزدیکی با نویسنده ی برجسته، چارلز دیکنز، داشت. در حقیقت، دیکنز با راهنمایی ها و کمک های خود، در حرکت موفقیت آمیز کالینز در مسیر نویسنده شدن نقش بسزایی ایفا کرد. دیکنز، سردبیر چندین ژورنال ادبی بود و کمک کرد رمان «ماه الماس» در مجله ای به نام All the Year Round منتشر شود.
کتاب «ماه الماس»، مانند بیشتر رمان های دیکنز و بسیاری از رمان ها در آن دوره، به صورت سریالی به چاپ رسید. بنابراین، این کتاب مانند سریال های امروزی، به اپیزودهای مختلف تقسیم و به صورت بخش به بخش عرضه شد.
ویلکی کالینز، مانند یکی از شخصیت های کتاب «ماه الماس» به نام «ازرا جنینگز»، به مصرف تریاک اعتیاد داشت. او به منظور از بین بردن دردِ تقریباً فلج کننده ی ناشی از ابتلا به نقرس، مصرف تریاک را آغاز کرد. در حقیقت، کالینز در مقدمه ی یکی از نسخه های چاپ شده از رمان «ماه الماس» اذعان می کند که روایت های مربوط به شخصیتِ «خانم کلاک» را هنگام رنج بردن از دردی غیرقابل تحمل به وجود آورده است. کالینز می گوید که مجبور بوده این بخش از رمان را برای یکی از دستیارهایش بخواند تا او آن را بر روی کاغذ بنویسد، چرا که خودش توانایی نوشتن را از دست داده بوده است.
رمان های دوره ی ویکتوریا معمولاً نام خود را از شخصیت اصلی (مانند کتاب های «دیوید کاپرفیلد» اثر دیکنز و یا «جین ایر» اثر شارلوت برونته) و یا جایی که داستان در آن اتفاق می افتد (مانند رمان های «میدل مارچ» اثر جورج الیوت یا «بلندی های بادگیر» اثر امیلی برونته) می گرفتند. کتاب «ماه الماس» از این نظر متفاوت است و نام خود را نه از یک شخص یا مکان بلکه از یک شیء گرفته است.
مخاطبین از همان ابتدای انتشار این کتاب، مجذوب داستان آن شدند. حتماً می دانید که طرفداران سریال های محبوب امروزی چه انتظاری برای دیدن قسمت بعدی برنامه ی مورد علاقه ی خود می کشند و حتماً چیزهایی درباره ی صف های طویلی شنیده اید که افراد برای خریدن کتابی جدید از مجموعه ی «هری پاتر» یا «شفق» شکل می دهند. به هنگام انتشار اپیزودی جدید از داستان «ماه الماس»، دقیقاً همین اتفاق ها رقم می خورد و مخاطبین از همه ی طبقه های اجتماعی از آن لذت می بردند؛ خدمتکاران، داستان «ماه الماس» را در آشپزخانه و هنگام کار می خواندند و ارباب ها و بانوهایشان آن را در اوقات فراغت خود مطالعه می کردند. حتی عده ای بر سر این که الماس گرانبهای گمشده ی داستان در نهایت در کجا پیدا خواهد شد، با هم شرط می بستند.
تی. اس. الیوت، شاعر و منتقد ادبی برجسته، این کتاب را «اولین، بلندترین و بهترین رمان کارآگاهی انگلیسی مدرن» نامید. اما نکته ی جذاب درباره ی کتاب «ماه الماس»، فقط حضور کارآگاهی حرفه ای در میان شخصیت ها نیست و این ساختار متفاوت رمان است که جذابیتی منحصر به فرد به آن می بخشد. چون این کتاب از مجموعه ای از روایت های اول شخص و گزارشاتی «تحریف نشده» به وجود آمده، خواندن آن مانند بررسی شواهد و مدارک یک پرونده ی پیچیده است. مخاطبین فرصت پیدا می کنند تا مستقیماً در نقش کارآگاه در داستان حضور یابند و شاید مانند شخصیتی به نام «بترج»، دچار «تب کارآگاهی» شوند و نتوانند دست از مطالعه ی کتاب بکشند.
رمان «ماه الماس» علاوه بر قرار دادن ما در جایگاه کارآگاه، قاضی و یا هیئت منصفه، اطلاعات جالبی را درباره ی زندگی در میانه ی قرن نوزدهم به مخاطبین می دهد. بنابراین اگر به تاریخ استعمار هندوستان توسط بریتانیا علاقه مند هستید و یا فقط از خواندن یک داستان معمایی جذاب و غیرقابل پیش بینی لذت می برید، باید به شما بگوییم که عاشق کتاب «ماه الماس» خواهید شد.
ادگار آلن پو به خاطر خلق داستان هایی کوتاه و معمایی با حضور کارآگاهی عجیب و دوست داشتنی به نام «آگوست دوپن»، به عنوان پدر داستان های کارآگاهی در نظر گرفته می شود؛ اما ویلکی کالینز اولین نویسنده ای بود که از ساختار داستان های معمایی (همراه با کارآگاهی باهوش) استفاده کرد و آن را به رمانی بلند تبدیل نمود.
کالینز با خلق یک افسر پلیس زیرک و دقیق به نام «گروهبان کاف»، الگویی بنیادین را برای همه ی کارآگاه های نابغه ای به وجود آورد که در آینده قرار بود پا به دنیای ادبیات بگذارند؛ شخصیت هایی همچون «شرلوک هلمز»، «هرکول پوآرو» و بسیاری دیگر.
این جمله از «گروهبان کاف» که «تمام تکه های پازل هنوز در کنار هم قرار نگرفته اند»، اکنون به جمله ی همیشگی بسیاری از داستان های کارآگاهی و معمایی تبدیل شده است. «گروهبان کاف» در جایی دیگر می گوید:
در تمام تجربیاتم از کثیف ترین ساز و کارهای این دنیای کوچک کثیف، تا به حال به چیزی برخورد نکرده ام که بتوان آن را بی اهمیت در نظر گرفت.
در این جمله به وضوح می توان جوهره و جان مایه ی شخصیت «شرلوک هولمز» و «فیلیپ مارلو» (شخصیت اصلی کتاب «خواب گران») را مشاهده کرد. نکته ی جذاب دیگر درباره ی «گروهبان کاف» این است که او بر پایه ی شخصیت یک افسر پلیس واقعی به وجود آمده است؛ افسری به نام بازرس ویچر که یکی از اعضای اولیه ی دایره ی جناییِ تازه تأسیس شده در اسکاتلند یارد (مرکز پلیس شهر لندن) در سال 1842 بود.
نکته ی شگفت انگیز درباره ی کتاب «ماه الماس» این است که این اثر، اولین رمانی بود که تمرکز اصلی داستان را به جای خود جُرم، بر ماجرای تحقیقات درباره ی آن معطوف ساخت؛ فرآیندی که در آن، معمایی که هم برای مخاطبین و هم برای شخصیت های داستان گیج کننده جلوه می کند، به جواب می رسد و چگونگی آشکار شدن هویت شخصیت منفی، باعث غافلگیری مخاطبین می گردد. رمان «ماه الماس» با توجه به این نکته، اولین «داستانِ Whodunit» به شمار می آید.
(برای اطلاعات بیشتر از انواع داستان های معمایی، به «داستان های معمایی و تریلر، قلمرو هیجان و تعلیق» سر بزنید.)
جان با شنیدن این حرف از جا پرید و شانه های او را گرفت و پرسید: «ماه الماس چیست؟» هندو جواب داد: «هزاران سال است که هندوها، خدای ماه را ستایش می کنند. بر پیشانی خدای ماه، الماسی گرانبها می درخشد که به آن، ماه الماس می گویند و سه نفر کاهن هندی، شب و روز از این الماس نگهبانی می کنند. اما نود سال پیش، پدربزرگ مهاراجه «تیپو» به شهر مقدس هجوم برد و همین که پای سربازانش به شهر رسید، به سوی پرستشگاه خدای ماه یورش بردند. همگی فریاد می زدند: «الماس خدای ماه! الماس خدای ماه را بردارید!» اما کاهنان پرستشگاه در برابر سربازان پایداری کردند و گاه فریاد می زدند: «بایستید! نباید پا در معبد خدای ماه بگذارید.» از هر سو صدایی برخاست که کاهنان را بکشید. و بعد کاهنان را کشتند و الماس را برداشتند. از آن پس، ماه الماس سفرش را آغاز کرد!» از متن کتاب «ماه الماس»
همانطور که پیش تر گفته شد، داستان این کتاب به ماجرای دزدیده شدن الماس هندی بزرگی می پردازد که در روز تولد هجده سالگی زنی جوان و انگلیسی به نام ریچل وریندر به او هدیه داده می شود. برای جشن گرفتن روز تولد هجده سالگی ریچل، مهمانی بزرگی برپا شده است. او در شب مهمانی، از این جواهر بر روی لباس خود استفاده می کند تا همه ی مهمان ها از زیبایی آن حیرت زده شوند. اما پس از گذشت چند ساعت، این جواهر ارزشمند از اتاق خواب ریچل دزدیده می شود.
حتی با دانستن کلیات قصه، رمان «ماه الماس» چیزی بسیار بیشتر از فقط یک داستان کارآگاهی است. داستان های معماییِ Whodunit، از فرمولی مشخص پیروی می کنند: همه ی شخصیت ها باید به عنوان مجرمینی بالقوه در نظر گرفته شوند و همین موضوع باعث به وجود آمدن محدودیت هایی در عمقِ پرداخت به کاراکترها می گردد. کتاب «ماه الماس» اما بر این محدودیت ها غلبه می کند. این رمان درست مثل الماس گرانبهای داستان خود، وجوه زیادی دارد و از روایتی غنی و ژرف برخوردار است. جالب است که در ابتدا عبارت «یک داستان عاشقانه» به جای «یک داستان معمایی» در زیر عنوان کتاب نقش بسته بود.
رمان «ماه الماس» از نقطه نظرهای متعدد شخصیت های اصلی روایت می شود و طرح داستانی پیچیده ی آن به تلاش برای شرح ماجرای سرقت، آشکار کردن هویت سارق، پیدا کردن ردی از جواهر و بازپسگیری آن می پردازد. کالینز این طرح داستانی را ساختاری ضروری برای ارائه ی داستان معمایی خود می دانست. با این حال او در این رمان، فُرم و ساختار را به بازی می گیرد تا تصویری چندوجهی از رویدادهایی ارائه کند که به دزدیده شدن الماس، پیدا شدن مجرم و حل معما می انجامند.
نقطه نظر محدود و جانبدارانه ی هر کاراکتر، هم بر پیچیدگی و غنای داستان می افزاید و هم جزئیات و اطلاعات جذابی را از شخصیت او آشکار می کند. این سبک از روایت در حال حاضر نیز طرفداران زیادی دارد و بسیاری از تریلرهای روانشناسانه ای که در سال های اخیر منتشر شده اند، از در هم تنیدن دو یا سه نقطه نظر روایی برای ارائه ی داستان خود بهره برده اند. کالینز اما از این هم بلندپروازتر است؛ او در این کتاب، حداقل از شش نقطه نظر مختلف استفاده می کند و علاوه بر آن، موفق می شود این نقطه نظرها را طوری خلق کند که کاملاً از هم متمایز باشند و مخاطب در تشخیص تفاوت های میان آن ها با مشکلی مواجه نباشد.
کالینز قبل از نوشتن شاهکار خود، در دادگاهی جنایی در لندن حضور یافت و چگونگی در کنار هم قرار گرفتن شواهد و مدارک، و خلق تصویری کلی از ماجرا به واسطه ی شهادت های افراد مختلف، او را حیرت زده کرد. کالینز در این باره می گوید:
به نظرم آمد که مجموعه ای از رویدادها در یک رمان، با این روشِ به دست آوردن اطلاعات، سازگاری بسیار خوبی خواهد داشت. فکر کردم بدون تردید با روش هایی که مشاهده کردم، می توان همان احساسی از پذیرش و باور را در مخاطب به وجود آورد که در دادگاه از طریق شهادت های افراد به وجود می آید؛ شهادت هایی بسیار متفاوت و مختلف که در عین حال، به واسطه ی وجود هدفی مشترک، کاملاً یکپارچه و منسجم به نظر می رسند. هر چه بیشتر در این مورد فکر کردم، بیشتر و بیشتر از موفقیت آمیز بودن چنین کاری مطمئن شدم. به همین خاطر، وقتی جلسه ی دادگاه به پایان رسید، به خانه رفتم و تصمیم گرفتم این کار را انجام دهم.
کتاب «ماه الماس»، نام خود را همچنان به عنوان اثری شگفت انگیز و جذاب مطرح می کند. این روزها، واژه ی «کلاسیک»، بسیار زیاد و حتی شاید بیش از اندازه مورد استفاده قرار می گیرد و به جای اشاره به کیفیت یک کتاب، بیشتر برای نشان دادن قدمت آن به کار می رود. اما وقتی در مورد رمان «ماه الماس» صحبت می کنیم، هیچ تردیدی نیست که این داستان هیجان انگیز، شایستگی این را دارد که اثری کلاسیک نامیده شود.