داستان با روایت یک زندگی عاشقانه شروع میشود، مردی که دیوانهوار همسرش را میپرستد و او صبح به سرکار رفته است. کمکم زمان میگذرد و زن برنمیگردد. عصر همانروز متوجه میشویم همسر مرد در یک تصادف وحشتناک مرده است و اعضای بدنش را اهدا کردهاند اما مرد با این اتفاق کنار نیامده است. او هرروز منتظر همسرش است و هرروز لباسهای او را به خشکشویی میبرد و وانمود میکند همسرش قرار است بالاخره به خانه بیاید.
کتاب مهربان تر از مرگ