1. خانه
  2. /
  3. کتاب خون کثیف

کتاب دشمن خونی رازها و دروغ های استارت آپ های سیلیکون ولی

نویسنده: جان کریرو
3 ناشر این کتاب را منتشر کرده‌اند
1 از 1 رأی

کتاب دشمن خونی رازها و دروغ های استارت آپ های سیلیکون ولی

Bad Blood
٪15
65000
55250
1 از 1 رأی

کتاب خون نحس

(دروغ هایی که استارت آپ ها می گویند)
Bad Blood
انتشارات: برآیند
٪15
59500
50575
1 از 1 رأی

کتاب خون کثیف

Bad Blood
انتشارات: معیار علم
ناموجود
87000
معرفی کتاب خون کثیف
در سال 2015، «جو بایدن» معاون رئیس جمهور وقت، از آزمایشگاه یک استارت آپ جدید در شهر «نیوآرک» ایالت «کالیفرنیا» بازدید کرد: شرکت «ترانوس» که خود را تولیدکننده ی ابزارآلات پزشکی معرفی کرده بود. «بایدن» چندین ردیف از تجهیزات به نظر پیشگامانه (برای انجام آزمایش خون) را دید و این مکان را «آزمایشگاه آینده» لقب داد.
آزمایشگاه اما تقلبی بود. دستگاه هایی که «بایدن» مشاهده کرده بود، کار نمی کردند و فقط برای این بازدید به آن مکان منتقل شده بودند. «جو بایدن» اما تنها کسی نبود که این صحنه آرایی را باور کرد. در دوره ی کوتاهی که شرکت «ترانوس» به عنوان یکی از نویدبخش ترین استارت آپ ها در «سیلیکون ولی» در نظر گرفته شد، چندین سرمایه گذار شناخته شده حدود 900 میلیون دلار به این شرکت پرداخت کردند. «ترانوس» حالا به سوژه ای محبوب برای رسانه ها تبدیل شده بود و انگار همه می خواستند سهمی در آن داشته باشند. علاوه بر این ها، بنیان گذار شرکت یعنی «الیزابت هولمز»، به عنوان نسخه ای جدید از «استیو جابز» یا «بیل گیتس» در صنعت پزشکی مورد تحسین و تمجید قرار می گرفت: نابغه ای که از تحصیل در کالج انصراف داده و حالا توانسته بود انجام آزمایش خون را به راحتی و سادگی کار کردن با یک «آیفون» تبدیل کند!

این مسئله که شرکت «ترانوس» چگونه تا این اندازه بزرگ شد و پیش رفت (با بیش از هشتصد کارمند و با ارزش سهام 9 میلیارد دلاری)، تا مدت ها در کلاس های درسی موبوط به اقتصاد و کسب و کار، باعث شگفتی خواهد بود. برخی از مدیران «ترانوس»، اعتمادی بیش از حد به «هولمز» داشتند و به جای نظارت بر کارهای او، فقط نقش یک مشوق را ایفا کردند. حتی برخی از افراد در خارج از شرکت نیز متوجه برخی از رویه های اشتباه شدند اما از آن ها صرف نظر کردند، شاید چون می خواستند به موفقیت «ترانوس» باور داشته باشند.
انگار هیچکس نتوانست به دروغی این چنین بزرگ، شک کند. دلیل دیگر برای رقم خوردن این اتفاق را شاید بتوان جایگاه تقریبا جادویی و خارق العاده ای در نظر گرفت که جامعه ی آمریکا برای «سیلیکون ولی» قائل است: مکانی که رویاها در آن به واقعیت تبدیل می شوند.
درباره جان کریرو
درباره جان کریرو
جان کَری‌رو (John Carreyrou؛ زادهٔ) روزنامه‌نگار اهل ایالات متحده آمریکا و شاغل در وال‌استریت جورنال است. فعالیت وی باعث افشای کلاه‌برداری ترانوس شد که کتاب بد بلاد از اوست.
وی همچنین برندهٔ جوایزی همچون جایزه پولیتزر (دوبار) شده‌است.
ویژگی های کتاب خون کثیف
  • نامزد جایزه کتاب لس آنجلس تایمز سال 2018
  • برنده جایزه کتاب تجاری فایننشال تایمز و کتاب مک کینزی سال 2018
  • نامزد جایزه بهترین کتاب غیر داستانی گودریدز سال 2018
نکوداشت های کتاب خون کثیف

با افشای شماره های جعلی ، نبردهای هیئت مدیره و مبالغ مریضی که راهیان ترانوس را ریختند ، Bad Blood موفق به برجسته کردن نقطه کور پارادوکسیکال دره سیلیکون است. فرهنگ شرکت های مرموز و پوشش خیرخواهانه رسانه ها باعث شده است که یک هیولا در دره رشد کند - چیزی که نه فقط با تلفن های هوشمند یا دموکراسی ما بلکه به زندگی مردم قمار می کند. Bad Blood یک حقیقت مهم را آشکار می کند: ناظران بیرونی باید مانند چشم ، گوش و از همه مهمتر صدای نقطه کور سیلیکون دره رفتار کنند

B. David Zarley, Paste Magazine's "16 Best Nonfiction Books of 2018
قسمت هایی از کتاب خون کثیف

بهار سال ۲۰۰۲ الیزابت در دانشگاه استنفورد پذیرفته شد و بورسیه رئیس جمهور ( ۵۷) را دریافت کرد، نشان افتخاری که همراه با سه هزار دلار کمک هزینه تحصیلی به برترین دانش آموزان اعطا می شد و الیزابت می توانست با این بورسیه هر کدام از علایق ذهنی اش را که می خواست دنبال کند. پدر الیزابت این باور را در ذهن او حک کرده بود که الیزابت می توانست هدفمند زندگی کند. کریس هولمز در طول خدمتش در ادارات دولتی، تلاش های بشردوستانه ای سرپرستی کرده بود. ازجمله این تلاش ها می توان به پروژه پناه جویان بندر ماریل ( ۵۸) در سال ۱۹۸۰ اشاره کرد که بیش از صد هزار کوبایی ( ۵۹) و هائیتی ( ۶۰) به ایالت متحده آمریکا مهاجرت کردند. روی دیوارهای خانه اش تصاویری از کمک به مصیبت زدگان در کشورهای جنگ زده وجود داشتند. پیامی که الیزابت از این تصاویر دستگیرش می شد این بود که اگر واقعا می خواست اثری در دنیا داشته باشد، باید به دنبال هدفی والاتر از ثروتمند شدن می رفت. رشته فناوری زیستی دستیابی به هر دو هدف را امکان پذیر می کرد. او مهندسی شیمی را انتخاب کرد، رشته ای که راهی معمول را به سمت صنعت باز می کرد. چنینگ رابرتسون چهره ای نام آشنا در دانشکده مهندسی شیمی استنفورد بود. رابرتسون فردی پرجذبه، خوش تیپ و بامزه بود که از سال ۱۹۷۰ در دانشگاه تدریس می کرد و قابلیت بی نظیری در برقراری ارتباط با دانشجویانش داشت. او در مقایسه با دیگر اعضای دانشکده مهندسی خوش تیپ تر بود، ورزشکاری با موهای جوگندمی که در کلاس با کت چرمی حضور می یافت و او را یک دهه جوان تر از سنش، یعنی پنجاه ونه سال نشان می داد.

مقالات مرتبط با کتاب خون کثیف
کتاب «خون نحس»: داستان واقعی یک دروغ بزرگ
کتاب «خون نحس»: داستان واقعی یک دروغ بزرگ
ادامه مقاله
نظر کاربران در مورد "کتاب خون کثیف"
1 نظر تا این لحظه ثبت شده است

از لحاظ آموزنده بودن، کتاب بی نظیریه به خصوص برای کسایی که به فکر شروع یه استارتاپ هستن ولی اگه بیشتر اهل رمان و شخصیت پردازی و داستان‌های هیجان انگیز هستین توصیه نمیکنم چون کتاب شبیه گزارش خبرنگاریه و اسامی زیادی داره که گاها قاطی میشن.

1401/11/11 | توسطشکیلا زاهد
2
|