با افشای شماره های جعلی ، نبردهای هیئت مدیره و مبالغ مریضی که راهیان ترانوس را ریختند ، Bad Blood موفق به برجسته کردن نقطه کور پارادوکسیکال دره سیلیکون است. فرهنگ شرکت های مرموز و پوشش خیرخواهانه رسانه ها باعث شده است که یک هیولا در دره رشد کند - چیزی که نه فقط با تلفن های هوشمند یا دموکراسی ما بلکه به زندگی مردم قمار می کند. Bad Blood یک حقیقت مهم را آشکار می کند: ناظران بیرونی باید مانند چشم ، گوش و از همه مهمتر صدای نقطه کور سیلیکون دره رفتار کنند
بهار سال ۲۰۰۲ الیزابت در دانشگاه استنفورد پذیرفته شد و بورسیه رئیس جمهور ( ۵۷) را دریافت کرد، نشان افتخاری که همراه با سه هزار دلار کمک هزینه تحصیلی به برترین دانش آموزان اعطا می شد و الیزابت می توانست با این بورسیه هر کدام از علایق ذهنی اش را که می خواست دنبال کند. پدر الیزابت این باور را در ذهن او حک کرده بود که الیزابت می توانست هدفمند زندگی کند. کریس هولمز در طول خدمتش در ادارات دولتی، تلاش های بشردوستانه ای سرپرستی کرده بود. ازجمله این تلاش ها می توان به پروژه پناه جویان بندر ماریل ( ۵۸) در سال ۱۹۸۰ اشاره کرد که بیش از صد هزار کوبایی ( ۵۹) و هائیتی ( ۶۰) به ایالت متحده آمریکا مهاجرت کردند. روی دیوارهای خانه اش تصاویری از کمک به مصیبت زدگان در کشورهای جنگ زده وجود داشتند. پیامی که الیزابت از این تصاویر دستگیرش می شد این بود که اگر واقعا می خواست اثری در دنیا داشته باشد، باید به دنبال هدفی والاتر از ثروتمند شدن می رفت. رشته فناوری زیستی دستیابی به هر دو هدف را امکان پذیر می کرد. او مهندسی شیمی را انتخاب کرد، رشته ای که راهی معمول را به سمت صنعت باز می کرد. چنینگ رابرتسون چهره ای نام آشنا در دانشکده مهندسی شیمی استنفورد بود. رابرتسون فردی پرجذبه، خوش تیپ و بامزه بود که از سال ۱۹۷۰ در دانشگاه تدریس می کرد و قابلیت بی نظیری در برقراری ارتباط با دانشجویانش داشت. او در مقایسه با دیگر اعضای دانشکده مهندسی خوش تیپ تر بود، ورزشکاری با موهای جوگندمی که در کلاس با کت چرمی حضور می یافت و او را یک دهه جوان تر از سنش، یعنی پنجاه ونه سال نشان می داد.
از لحاظ آموزنده بودن، کتاب بی نظیریه به خصوص برای کسایی که به فکر شروع یه استارتاپ هستن ولی اگه بیشتر اهل رمان و شخصیت پردازی و داستانهای هیجان انگیز هستین توصیه نمیکنم چون کتاب شبیه گزارش خبرنگاریه و اسامی زیادی داره که گاها قاطی میشن.