"زری"، دختر باهوش و زرنگ مدرسه، با اجبار پدر به عقد مردی با نام "صمد" درمیآید که همسن پدرش است. "صمد"، زری را با خویش به روستایشان میبرد و در آنجا به مستخدم خانهی پدری همسرش تبدیل میشود. صمد که به دلیل معامله با روسها ثروت بسیاری اندوخته و کوچکترین توجهی به همسرش ندارد بر اثر تغییر سیاست حکومت وقت، دستگیر شده و مدتی را در زندان به سر میبرد. زری به شهر، نزد خانوادهاش بازمیگردد و پس از آزادی صمد با وی برای ساختن دوبارهی زندگی خویش راهی تهران میشود. در این شهر، با کمک آشنایان، در منزل تاجری ساکن شده و زندگی را میگذرانند. زری در کارهای منزل به خانم خانه کمک میکند و صمد به ظاهر، به کاری در خارج از خانه مشغول است. تمام دلخوشی زری در زندگی فرزند کوچک خانه یعنی "ملکه" است که او را مانند فرزند خویش دوست دارد و بزرگ میکند. روزی زری با خبر میشود که شوهرش همسر دیگری اختیار کرده است، بنابراین تصمیم به طلاق میگیرد اما با پادرمیانی "حاجی"، صاحبخانه، منصرف میشود .صمد توبه کرده، دست از اشتباهات گذشته برداشته و به کار و زندگی خویش علاقه نشان میدهد. او برای اثبات محبتش به زری خانهای خریده و به نام وی میکند. پس از مرگ صمد، همچنین ازدواج و مهاجرت ملکه به آلمان، خواهر صمد به همراه پسرانش برای به دست آوردن خانهی زری، با نقشهی قبلی، به تهران مهاجرت کرده و شبی با حمله به زری او را مصدوم کرده و خانه را تصاحب میکنند. ملکه پس از مطلع شدن از ماجرا به همراه فرزندانش به ایران بازمیگردد و زری را برای همیشه نزد خویش نگاه میدارد.
کتاب پیشونی نوشت