کتاب را از ۲۷ تا ۳۰شهریور۱۴۰۲ خواندم. رویکرد طبیبزاده در این کتاب، تطبیقی است. نویسنده آمده است یادداشتهای جلال را با یادداشتهای نیما و گلستان و همایون صنعتیزاده و ناصر وثوقی باهمبینی کرده است. از میان این باهمبینی، نظرهای این افراد را واکاویده است. کتاب جلال و معاصرانش بسیار خواندنی است و نگرشی استدلالی به خواننده میدهد؛ همچنین سبب میشود تا خواننده بفهمد در میان اهالی قلم چه گذشته است. پیشنهاد میدهم حتماً کتاب را بخوانید. مسعود هوشیار.
کتاب را از ۲۷ تا ۳۰شهریور۱۴۰۲ خواندم. رویکرد طبیبزاده در اینکتاب، تطبیقی است. نویسنده آمده است یادداشتهای جلال را با یادداشتهای نیما و گلستان و همایون صنعتیزاده و ناصر وثوقی باهمبینی کرده است. از میان این باهمبینی، نظرهای این افراد را واکاویده است. کتاب جلال و معاصرانش بسیار خواندنی است و نگرشی استدلالی به خواننده میدهد؛ همچنین سبب میشود تا خوانند بفهمید در میان اهالی قلم چه گذشته است. پیشنهاد میدهم حتماً کتاب را بخوانید. مسعود هوشیار.
آل احمدو بندازینش تو زباله دانی تاریخ ؛ این آدم با تمام تزهاش و دبدبه و کبکبش دیگه جوابگوی نیازهای فکری حتی جامعهی توده ای امروز ایران نیست. گواینکه همان دیروز هم جوابگو نبود ولی جماعتی روشنفکرنما خیال میکردن او و همفکرانش حرفی نو دارن و میخوان طرحی نو دراندازن که البته نتیجشم دیدم
با احترام، دوست عزیز، باید استدلال کنید که چرا نباید این کتاب را بخوانیم نه حمله کنید.
مسعود ... استدلال میخوای؛ من برات برهان میارم، ته ته اندیشههای آل احمد میشه غرب زدگی ( یعنی مخالفت با غرب از منظر ایدئولوژی مارکسیسم لنینیسم و تائید سنتهای دینی و اسلامی از منظر نظریه بومی گرایی). نتیجه عملی اندیشههای آل احمدم میشه کارنامه حزب توده و نظام انقلابی جمهوری اسلامی، که سرنوشت شوم اون یکی و حال و روز سیاه این یکی، اظهر من الشمسه. قانع شدی یا یجور دیگه قانع بکنمت 😌