در داستان من اغلب به دو صورت عمل می کنم: راه اول مهم ترین عنصر از میان عناصر داستان برای من نظرگاه یا دیدگاه است. پس از متمایز کردن آن به دیگر عناصر می پردازم، مثل شخصیت پردازی، زمینه و طرح و الگو و غیره. اما نحوه عمل و یا انتخاب داستان نویس را حاصل نگرش او به جهان و کار جهان می دانم، یعنی به نظر من هر انتخاب و واگذاشتن امکانات دیگر افشاگر ذهنیت نویسنده است. از این راه البته می توان به ذهنیت حاکم بر یک دوره و حتی دورتر بر مذهب مختار یک فرهنگ پی برد. راه دوم فکر می کنم عملی ترین راه برای نقد یک اثر پرداختن به زبان نویسنده است، چه در عرصه صرفی یا نحوی و آن گاه رسیدن به برشی که نویسنده از لایه ای از زبان برمی گزیند. در ادامه همین نگاه می توان به صور بیانی پرداخت، مثلا باید دید که نویسنده کدام شیوه را برگزیده است: مثلا واقعیت نمایی، رمزی یا نمادین و غیره. سرانجام می توان به معناهای ممکن متن رسید و یا حتی معناهایی محتمل کار. از این پس دیگر رسیدن به ساختارهای حاکم بر اثر و یا حتی دوره هر اثر چندان نباید دشوار باشد. در این دفتر من تا همین حدها رفته ام. در آینده البته کار با آینده است و حتی آیندگان که خود دانند. کاری که از دست صاحب این قلم برمی آمد این هاست تا تو، خواننده، چه کنی و اگر راه و بیراه به کجاها بروی.
در این مطلب به چهار نوع اصلی در سبک های نگارش می پردازیم و همچنین، شیوه ی استفاده از آن ها را مرور می کنیم.
کتاب باغ در باغ مجموعه مقالهها و نوشتارهای هوشنگ گلشیری، نویسندهی معاصر ایرانی است. هوشنگ گلشیری در حیات حرفهای خود به فرم قصهگویی توجه بسیار نشان داد؛ اما شرایط اجتماعی و حتی شرایط سیاسی زمانهاش فرصت نداد که او فقط به ادبیات مشغول باشد. در همین رابطه در کتاب «باغ در باغ» نیز اشاراتی به مسائل دیگر از سوی گلشیری وجود دارد و کنایههای سیاسی چندی به چشم میخورد. برای نقد و بررسی یا فهم بهتر آثار این نویسنده نمیتوان به دوره و زمانهی زیست حرفهای او بیاعتنا بود. نویسنده در کتاب «باغ در باغ» به نقد شعر، نقد داستان، ادبیات کهن و حتی سینما پرداخته و خواننده را با نگاه خود به ادبیات آشنا ساخته است.
اگر علاوه بر خواندن داستان به دانستن ریزهکاریهایی بیشتر در باب داستاننویسی و روایت، به ویژه داستان ایرانی، علاقهمندید، خواندن باغ در باغ را از دست ندهید