با فریادی به دنیا می آییم و آخرین دم را گویا به سکوت می گذرانیم. این به راستی تمثیلی است از شاعر شعر سکوت: ابتدا همه شغب است و، سرانجام، اگر در میانه قطع نشود، یا تمام نشود با تکرار خود و یا ماندن در دایرۀ مشتی مریدان چشم و گوش بسته، که همان سروده های پیشین را پیش چشم دارند، می رسد به همان قله ای که نیما در شعر های آخرش رسید… نه چون بسیاری از معاصران که از پس تجربه ها و شعرهایی ماندگار برمی گردند تا، شاید برای اینکه نامشان لقلقۀزبانها باشد، بر درگاه شعر کلاسیک، غزل و قصیده و مثنوی بیاویزند.
در این مطلب به چهار نوع اصلی در سبک های نگارش می پردازیم و همچنین، شیوه ی استفاده از آن ها را مرور می کنیم.
از گلشیری هیچ چیزی بد نیست