کتاب «روزی روزگاری در بوسنی» نوشتهی ایوو آندریچ، رمانی قدرتمند و عمیقا روشنگر است که تاریخ پیچیده و پیشینهی فرهنگی بوسنی در شهر تراونیک را بررسی میکند. این کتاب تصویری روشن از زندگی در بوسنی در اوایل قرن بیستم، در دوران کشورگشاییهای ناپلئون ترسیم میکند؛ تصویری از مبارزات و درگیریهای افراد و جوامعی در منطقهای از هم پاشیده توسط تحولات سیاسی. نثر ایوو آندریچ، توصیفی، غنی و مشابه با تولستوی است و خواننده را به جهانی از زیبایی، هرج و مرج و تغییر مدام میکشاند. این رمان با مجموعهای از کاراکترهای متنوع و به یاد ماندنی، با مضامین هویت، تعلق و اهمیت آداب و رسوم و سنت در شکل دادن به زندگی ما گره خورده و ممکن است خواننده را در فکر کانتکست فرهنگی خودش فرو ببرد. آنچه کتاب «روزی روزگاری در بوسنی» را متمایز میکند، مداقهی آن در تأثیرات متقابل میان تاریخ(های) شخصی و تاریخ(های) سیاسی است. نویسنده به شکلی ماهرانه، سرگذشتهای فردی را به رویدادهای اجتماعی و تاریخی بزرگتر پیوند میزند و نتیجه روایتی متقاعدکننده، روشنگر و عمیقا تکاندهنده است. در نگاهی کلی، رمان «روزی روزگاری در بوسنی» یک اثر ادبی برجسته است که چشماندازی منحصربهفرد و فراموشنشدنی را در گوشهای از اروپا ارائه میدهد که اغلب نادیده انگاشته میشود. چه به تاریخ این منطقه و چه به سوابق فرهنگی آن علاقهمند باشید و یا صرفا میخواهید از داستانسرایی عالی نویسنده لذت ببرید، این کتاب را حتما بخوانید.
به من گفتند رعایا دست به خشونت برده بودند و با سرکشی شرارت به پا می کردند. شاید چنین باشد، ولی یادتان باشد رعایا از خودشان اراده ای ندارند و تابع اربابانشان هستند. شما این را خوب می دانید. همیشه این اربابان هستند که ابتدا فاسد می شوند و رعایا فقط از آن ها تبعیت می کنند. وقتی رعیت راه خشونت را در پیش بگیرد و به راه خودش برود، دیگر کار تمام است. دیگر رعیتی باقی نمی ماند. آن وقت چه کسی قرار است کار شما را انجام بدهد؟
کتابی بسیار زیبا با نثری قوی. ترجمه هم خوب بود