هیچ مقدمه ای بهتر برای مطالعه تاریخ بالکان و عثمانی وجود ندارد و من هیچ اثر داستانی را نمی شناسم که خواننده را به تمدنی غیر از تمدن ما متقاعد کننده تر معرفی کند.
وقایع وحشتناکی که در چند ماه گذشته در سارایوو رخ داده است، ذهن من را به یک رمان تاریخی قابل توجه از سرزمینی که قبلا یوگسلاوی می نامیدیم، معطوف کرده است، پل روی درینا اثر ایوو آندریچ.
در آن روزگار، درینای سبزرنگ و باابهت، این رودخانهٔ کوهستانی «خروشان و خشمگین»، میان سواحل سنگی و ماسه ای در حرکت بود. شهر کنار درینا آن زمان هم وجود داشت، اما به شکلی دیگر و در ابعادی متفاوت. در کرانهٔ راست رودخانه، بالای تپه ای شیب دار، دژی قدیمی که امروز مخروبه ای بیش نیست با برج و باروها و دیوارهایی بلند بود که به دوران اقتدار پادشاهی بوسنی تعلق داشت و به یکی از اعضای خانوادهٔ قدرتمند اشرافی و اربابی پاولوویچ. در دامنه های پایین این دژ و پایین تر از مناطق حفاظت شدهٔ آن، روستاهای مسیحی نشین میدان و بیکوواتس قرار داشتند و کنارشان دهکدهٔ دوشچه. کسانی که تغییر دین می دادند و مسلمان می شدند در دوشچه زندگی می کردند. شهر اصلی بعدها پایین تر و روی زمین مسطح میان درینا و رزاو گسترده شد ولی آن زمان آن منطقه هنوز پوشیده از کشتزار بود. جاده ای از میان این کشتزارها می گذشت و در مسیر آن مسافرخانهٔ بین راهی قدیمی و تعدادی کلبه و آسیاب آبی قرار داشت.
چرا بعضی از کتابخوانهای محترم درباره اظهار نظر دیگران بی ادبی میکنند . واقعا" متاسفم
پلی بر رودخانه درینا اثری منحصر به فرد و شگفت است،بخوانید
آخه بنده خدا مگه مجبوری الکی نظر بدی ؟