کیست که نداند هیچ فضیلتی در تنهایی نیست؟ اما ناگزیری آن، وقتی که همهی وقتها را ازدست دادهایم، ما را به درون خود کشیده و دیگر رهایمان نمیکند! اگر بختیاری آدمی چنان باشد که صدای حیرت بیدار عاشقان در زمانهی درست به گوشش برسد، شاید از محنت رهایی یافته و از گزند تنهایی دور بماند؛ خسروبیک « تاریخ خاص تنهایی» چنین نبود و عشق زمانی به سراغش آمد (یا خودش به سراغش رفت) که سختجانی جوانیاش گذشته و نرمخویی احتضار پیرسالی در او نشسته بود. و او گرفتار عشق زنی بود که فکر میکرد باید با عشق، گرفتار کرد و از عاشق اسیر گذشت! کتاب «احمد آلتان» بر بستر داستان عاشق سالخورده، از رنج عشق سالخوردگی به نیروی شگفتانگیز اغوا میرسد و البته رهایی و درنهایت سرخوردگی نهفته در عشقی که معشوق، شیفتهی دردیست که بر عاشق تحمیل میکند! رمان تاریخ خاص تنهایی، رمان همهی آنهاست که نفهمیدند چه شد و چگونه زندگی کردند که: «از آن روز به بعد همهی آنها خوابهای آشفته دیدند.»
کتاب تاریخ خاص تنهایی