سال 1869 است. سه قتل وحشیانه در یک روستای دور افتاده در ارتفاعات اسکاتلند منجر به دستگیری یک جوان به نام رودریک مکرا می شود. خاطره ای که توسط متهم نوشته شده ، روشن می کند که وی مقصر است . چند حقوق دان و روانپزشک ماموریت می یابند تا مشخص کنند که چه چیزی او را به انجام چنین اعمال خشونت آمیز سوق داده است. او دیوانه بود؟ فقط قدرت متقاعد کننده وکیل ماکرا می تواند او را از اعدام نجات دهد.
گرم مک ری برنت یک داستان بسیار جذاب را درباره ماهیت موقت حقیقت می گوید ، حتی اگر واقعیتها واضح به نظر برسند. پروژه خونین او یک داستان هیجان انگیز ادبی مسحور کننده در منظره ای نابخشودنی است که در آن اعمال قدرت به طرز ناعادلانه ای وجود دارد.
مسحور کننده... پرچین ، تاریک و مبتکرانه ساخته شده است.
نوشتاری حیرت انگیز ... صدایی که اصولا اصیل به نظر می رسد.
یک تراژدی انتقام جویانه تاریخی و درام در قلب این هیجان استادانه نگارش شده است.
آقای گیلیس انسان بسیار درس خوانده ای بود، تحصیلاتش را در گلاسگو تمام کرده بود. به جز خواندن و نوشتن و ریاضیات به ما علوم و تاریخ هم درس می داد و گاهی بعدازظهرها برای مان قصه هایی می گفت از خدایان و هیولاهای اساطیر یونان. هرکدام از خدایان اسم داشتند و متاهل بودند و بچه هایی داشتند که آن ها هم خدا بودند. یک روز از آقای گیلیس پرسیدم چه طور ممکن است بیشتر از یک خدا وجود داشته باشد و او در جوابم گفت خدایان یونانی شبیه خدای ما نبوده اند. آنها فقط موجوداتی بوده اند فناناپذیر. وقتی کلمه ی اسطوره را به کار می بریم یعنی چیزی که درباره اش حرف می زنیم واقعیت ندارد، قصه ای است برای سرگرمی.
دیدگاه مردم منطقه ی ما این است که اگر بداقبالی به سراغ کسی بیاید، هیچ راهی برای فرار از آن وجود ندارد. مثلا اگر یک دسته ماهی گیر از زدن به دل دریا صرف نظر کنند، همان روز تیر سقف خانه ی یکی شان کنده می شود و می خورد به سرش. به هیچ وجه نمی شود فهمید که بداقبالی به چه شکل بر شانه ی آدم می نشیند و بنابراین هرتلاشی برای مقابله بت تقدیر در نظر گرفته شده ی آدم ها بیهوده است.
داستان های جنایی، یکی از قواعد اساسی قصه گویی را به آشکارترین شکل نشان می دهند: «علت و معلول»
تنها چالش پیشِ روى مخاطب، دست و پا زدن در میانِ اسامى خاصِ اسکاتلندى بود، که مترجم مىتوانست با نگارشِ به جاى این لغات در پاورقى لذتِ روانتر شدن خوانش کتاب را به خواننده ارزانى دارد. در انتها مىتوان از این کتاب به عنوان متنى پرکشش یاد کرد. اگر خواهانِ لذتِ به چالش کشیدنِ قوهى قضاوت خود هستید حتما این کتاب را بخوانید.
کتاب مستندگونه است ولی در اصل رمانه و هیچ قضاوتی نمیکنه و بی طرفانه است.. میشه قضاوت خودمون رو مورد سنجش قرار بدیم که خیر و شر چیه؟! خیلی هم خوشخوانه