یکی از آن کتاب هایی که به محض خواندن، سخت می شود کنارش گذاشت.
بسیار لذت بخش و بسیار توصیه شده.
یک داستان تریلر انگلیسی کلاسیک.
ساعت سه بعدازظهر آن روز ماه مه، کاملا دل زده از زندگی، از شهر برگشته بودم. چند ماه را در حومه ی آبا و اجدادی ام گذرانده، و حسابی سیر شده بودم. اگر یک سال قبلش کسی به من می گفت روزی دچار چنین حسی خواهم شد، به او می خندیدم. اما حقیقت داشت. هوا خلقم را تنگ کرده بود و حرف های روزمره ی انگلیسی ها حالم را به هم می زد، نتوانسته بودم به حد کافی ورزش کنم، و جذابیت های لندن به بی مزگی آب خوردنی بود که جلوی آفتاب گذاشته باشند. مرتب به خودم می گفتم: «ریچارد هنی! تو بد هچلی افتاده ای رفیق، و بهتر است از آن بیرون بیایی.»
من چیزهای غیرمعمولی را باور می کنم. تنها چیزی که نباید به آن اعتماد کرد، چیزهای عادی و نرمال است.
آدم احمق سعی می کند تا متفاوت به نظر برسد؛ اما آدم باهوش، مانند بقیه به نظر می رسد ولی متفاوت است.
در این مطلب قصد داریم به شکل خلاصه با ویژگی ها و عناصر مهم «داستان نوآر» بیشتر آشنا شویم.
داستان های جنایی، یکی از قواعد اساسی قصه گویی را به آشکارترین شکل نشان می دهند: «علت و معلول»
این دسته از کتاب ها، ضربان قلب مخاطب را به بازی می گیرند و هیجان و احساس ورود به دنیایی جدید را برای او به ارمغان می آورند.
وقتی که آثار کلاسیک را مطالعه می کنید، در واقع در حال خواندن کتاب هایی هستید که نقشی اساسی در شکل گیری چگونگی نوشتن و خواندن ما در عصر حاضر داشته اند
کتاب خوبی بود اما از ترجمه راضی نبودم. پایان بسیار سریع رخ داد و این ضعیف بدی برایم محسوب شد.
میون این همه مترجم چرا نمیگید از کدوم یکی راضی نبودید تا ما هم بدونیم. این چه جور نظریه دیگه!
آخرش ولی انگار فشرده و سریع تموم شد
الحق که باید توسط هیچکاک فیلمی ازش ساخته میشده. یک کتاب هیچکاکی تمام عیار
به نظر من کتاب جالب و سرگرم کننده ای بود . از انتشارات علمی و فرهنگی خوندم.
در کل نمیتونم بگم کتاب بدی بود. افتضاح بود.
ترجمه این کتاب رو یه پیجی توی اینستاگرام بررسی بود. وحشتناک غلط داشت. کاش تبلیغ نمیکردید همچین کتابهایی رو. با تشکر
کدوم ترجمش؟!
ترجمه این کتاب چقدر شرم آوره!