کتاب «موزۀ تسلیم بیقید و شرط» اثر دوبراوکا اوگرشیچ، رمانی دربارهی تاریخ، زندگی روزمره، هنر، ادبیات، سالخوردگی، خاطره، فراموشی، تبعید، جنگ، اندوه، مرگ و سیاست است. این کتاب رمانی کلاژگونه و متشکل از تکههایی است که در عین تنوع و تکثر، در کنار یکدیگر، مجموعهای یکپارچه را پدید میآورند.
«موزۀ تسلیم بیقید و شرط»، روایتی سیال و تکهتکه دارد که آمیزهای از واقعیت و خیال، خاطره و قصه و تاریخ و ادبیات است.
دوبراوکا اوگرشیچ در کتاب «موزۀ تسلیم بیقید و شرط» تاریخ، رنج و درد و فاجعه را در اشیاء، خردهریزها، عکسها، تکههایی از نقل قولها، یادها، منظرهها، تصویرها، لحظات و موقعیتهایی که خرد و کوچک مینمایند، در متن زندگی روزمره جستوجو میکند و نشان میدهد که لحظات و آدمهای از یاد رفتۀ تاریخ، چگونه در کوچکترین چیزها فشرده میشوند و زنده میمانند و به انتظار مینشینند تا در لحظهای خاص، مرئی شوند.
کتاب «موزۀ تسلیم بیقید و شرط»، رمانی در ستایش امور خرد و فراموششده است؛ رمانی که نشان میدهد چطور میشود از همۀ آنچه بهدردنخور و دورریختنی و بیاهمیت مینماید، اثری هنری و ادبی آفرید و ردّ تاریخ فراموششدگان را در همین بهدردنخورها و دورریختنیها جستوجو کرد و این تاریخ را به صحنه آورد و بر آن نور تاباند.
راوی کتاب یک مهاجر جاکنشده از وطن است که میان اشیا و آدمها و کتابها و یادها پرسه میزند و ارتباط معنایی میان آنها را کشف میکند و به تماشا میگذارد. این رمان ۷ بخش دارد که بهترتیب عبارتاند از: «Ich bin mude»، «موزهی خانوادگی»، «Guten Tag»، «آرشیو: شش داستان با درونمایه نامحسوس بازگشت فرشتهای به آسمان»، «?Was ist Kunst»، «عکس دستهجمعی» و «?Wo bin ich». روایتها و قطعات مندرج در اینکتاب، در ابتدا ازهمگسیخته و پارهپاره بهنظر میآیند، اما در پایان بههمپیوسته و تصاویری از سالهای اختناق در اروپای شرقی را به تصویر میکشند.
کتاب موزه تسلیم بی قید و شرط