تقی واحدی به عنوان کسی که انتخابات های دو دهه ی جمهوریت را حضوری نظارت کرده، در این کتاب، چشم دیدها و برداشت هایش از رویدادهای بحث برانگیز انتخاباتی را روایت کرده و به تألیف دیدگاه هایی پرداخته که هر کدام می توانند بر گوشه یی از فضای خاکستری و از برخی جهات تیره ی انتخابات های دو دهه ی اخیر افغانستان پرتوی بیاندازند.
واحدی می نویسد: هدفم این بوده که در ثبت فرایندی سهیم باشم که اساسا از سنخ دموکراسی است و تلاش ما با پشتوانه ی دیگرانی مهم در این که آن فرایند را به بخشی از فرهنگ سیاسی جامعه خود تبدیل کنیم فرجام ناموفقی حداقل در کوتاه مدت داشت. اگرچه که آگاهی ما از حکمرانی را تا حد زیادی متأثر کرد و سوال هایی را در ذهن ما کاشت که ممکن است در آینده، نقش سازنده در نحوه ی مشارکت ما در تعیین سرنوشت سیاسی و حکمروایی داشته باشد.
این کتاب در چشم انداز عمومی، خود را در قالب مباحث موشکافانه یی می بیند که خوردن نظام جمهوریت به زمین را دیده، اما جستجوی شواهد بیشتر برای تثبیت پاسخ این سوال را که آیا پایش لغزیده یا تیله داده شده، کافی نمی داند. بلکه علاقه مند یافتن طیفی از پاسخ ها و درجه بندی میزان تاثیرگذاری آن ها است.
نثرگیرای واحدی در کنار مضامین جذاب، از «وقتی که دمبوره تار ندارد» یک کتاب خواندنی ساخته است.
کتاب وقتی که دمبوره تار ندارد