آلبی در نمایشنامه خانه ی شنی به مسئله ی مرگ و خانواده حمله می کند و خانواده ای که بی محتوا است و ارزش هایش را از دست داده تقبیح می نماید. خانواده ای که به مرور زمان تنها شکل ظاهری آن باقی مانده و بدون مفاهیم پسندیده و سنتی اش، فقط اسکلت آن از نسلی به نسل دیگر منتقل شده است و به همین دلیل رو به زوال است. مرگ مادربزرگ در واقع نمادی از مرگ و انهدام خانواده است. خانواده ای که اعضایش هیچ گونه ارتباط عاطفی با یکدیگر ندارند؛ در نتیجه مادری به دست دخترش به مرگ سپرده می شود. دختری که پس از کشتن مادرش ریاکارانه و بی شرمانه به عزاداری برای او می پردازد تا به آرامش برسد.
کتاب چه کسی از ادوارد آلبی می ترسد؟