کتاب گزارش محرمانه

The Secret Speech
کد کتاب : 11895
مترجم :
شابک : 978-964-191-141-8‬
قطع : رقعی
تعداد صفحه : 444
سال انتشار شمسی : 1403
سال انتشار میلادی : 2009
نوع جلد : شومیز
سری چاپ : 8
زودترین زمان ارسال : 11 آذر

از کتاب های پرفروش نیویورک تایمز

معرفی کتاب گزارش محرمانه اثر تام راب اسمیت

کتاب گزارش محرمانه، رمانی نوشته ی تام راب اسمیت است که اولین بار در سال 2009 به چاپ رسید. داستان این رمان در اتحاد جماهیر شوروی در سال 1956 می گذرد. استالین مرده و رژیمی بی رحم شروع به از هم پاشیدن کرده است؛ این رژیم حالا جامعه ای را از خود بر جای گذاشته که در آن، پلیس ها خلافکار هستند و خلافکارها بی گناه. متنی که توسط جانشین استالین، یعنی خروشچف نوشته شده، میان تمام مردم کشور توزیع شده است. خروشچف در این متن می گوید که استالین، حاکمی مستبد بوده و قول می دهد که اتحاد جماهیر شوروی تغییر خواهد کرد. لئو دمیدوف، افسر امنیتی سابق، نیز در تلاش است تا تغییر کند. حالا که حقایق برملا شده، لئو و خانواده اش توسط شخصی که نمی تواند گذشته ی تاریک لئو را فراموش کند، مورد تهدیدی جدی قرار دارد؛ شخصی که فکر انتقام را در سر می پروراند.

کتاب گزارش محرمانه

تام راب اسمیت
تام راب اسمیت، زاده ی سال 1979، نویسنده ای انگلیسی است. اسمیت در لندن متولد شد. او در سال 2001 از دانشگاه کمبریج در رشته ی شعر و ادبیات انگلیسی فارغ التحصیل شد و پس از آن در رشته ی نویسندگی خلاق در ایتالیا به تحصیل پرداخت. اسمیت سپس به عنوان نویسنده در بی بی سی مشغول به کار شد و ۴ سال به عنوان خبرنگار این رسانه در ویتنام فعالیت کرد. رمان اول او، در سال ۲۰۰۸، بر اساس پرونده ی قاتل زنجیره ای معروف روسیه، آندره چیکاتیلو، منتشر شد.
نکوداشت های کتاب گزارش محرمانه
A breathtaking, epic novel.
رمانی نفسگیر و حماسی.
Amazon Amazon

It confirms Tom Rob Smith as one of the most exciting new authors.
این اثر جایگاه تام راب اسمیت را به عنوان یکی از هیجان انگیزترین نویسندگان جدید تثبیت می کند.
Barnes & Noble

A rich and complex work.
اثری غنی و پیچیده.
The Guardian

قسمت هایی از کتاب گزارش محرمانه (لذت متن)
شرمساری مشترک، آن ها را باید به هم نزدیک تر می کرد و سبب برادری آن ها می شد. لئو باید او را در آغوش می کشید و می گفت :«من هم همینطور.» آیا لئو پیشینه شان را به همین راحتی فراموش کرده بود؟ نه، آنها فقط ساز و کار متفاوتی برای برخورد با آن داشتند. لئو روی شغل جدید و شریفی سوار شده بود و دست های خونی اش را در لگن گرم و صابونی شرافت می مالید و پاک می کرد. روش نیکلای این بود که آن قدر زیاده روی کند تا از حال برود، نه برای هیجان آن، بلکه برای هجوم به حافظه اش.

همین الان هم لئو را دوست داشتند؛ حکومت، عاشق او بود. او عشق یک خائن را نمی خواست. چنین چیزی اصلا عشق نبود. فریب، خیانت؛ این ها ابزار یک افسر بودند. او حق مشروعی نسبت به آن ها داشت. کشورش به خیانت وابسته بود. یک سرباز پیش از اینکه مامور ام. جی. بی. باشد ضرورت وحشیانه ی شکست از فاشیسم را تجربه کرده بود. حتی وحشتناک ترین چیزها را می شد با هدفی عالی که آن ها به آن خدمت می کردند، بخشید.

مأمور اصلاح شده ی ام. جی. بی. به ساختارهای سنتی قدرت بازمی گردد. آن ها از تو سوءاستفاده می کنند. تو مجبوری به خودت اجازه بدهی که مورد سوءاستفاده قرار بگیری. اگر من جای تو بودم، لئو، خیلی دقت می کردم. باور نکن آن ها خیلی ملایم تر از استالین رفتار خواهند کرد. روح او هنوز زنده است، نه در یک شخص، بلکه به صورت پراکنده، در بسیاری از افراد نظام. این که بفهمی ولی اشتباهی نکنی سخت تر است؛ مشکل اینجاست.