منتقد مشهور در اکتبر سال 1839 میلادی نوشت :« در روس باستان ، نابغه کبیر دیگری متولد شد – لرمانتوف». این منتقد معروف پس از انتشار شعر لرمانتوف « سه نخل» در مجله « یادداشت های میهنی» که با چنین خطوطی آغاز می شود: « در میان شن های دشت های عربی سه نخل مغرور سر به آسمان بلند کرده اند»…در باره لرمانتوف به اظهار نظر می پردازد.
همانطور که منتقد متذکر شد آن شعر از لحاظ اندازه و قافیه شعری یادآور یکی از اشعار اثر « تقلیدی از قرآن» سروده الکساندر پوشکین، یکی از اسلاف کبیر لرمانتوف است. اما اگر در « تقلیدی از قرآن» که این سیکل در سال 1824 میلادی خلق شد – سخن از پیروزی زندگی بر زمان و مرگ می رود، اشعار لرمانتوف از حال و هوای کاملا متفاوتی برخوردار است: کاروانی به نخل ها رسید و « اخلاف سده ها» بریده و سوزانده شدند. از آنها فقط خاکستری به رنگ نقره ای و سرخ باقی ماند و همه جا – وحشی و تو خالی، همه جا – شن داغ و سوزان …
میخائیل لرمانتوف یکی از اسرارآمیز ترین شاعران روس قرن نوزدهم است. او را پسر زمین با چشمان آسمانی می نامیدند.
زندگی او به حد دردناکی کوتاه بود. او در سال 1814 میلادی در مسکو بدنیا آمد و در سال 1841 میلادی در یک دوئل در قفقاز جان سپرد. میراث هنری او قبل از هر چیز اثر « قهرمان زمان ما»، منظومه ها و صدها شعر است.
یکی از آنها لرمانتوف را برای اعراب شاعری نزدیک و خودی کرد. شعر او به نام « شاخه فلسطین» در سال 1837 میلادی در پطربورگ در خانه دوست لرمانتوف نوشته شد- نویسنده و سیاحی که شاخه های نخل را از فلسطین با خود به روسیه آورده بود. این شاخه ها الهام بخش شاعر در سرودن شعری در باره شاخه های شهر مقدس اورشلیم ، شاخه هایی که « صلح و شادی» آنها را احاطه کرده اند، شد.
شرق در آثار لرمانتوف یک موضوع خاص است. البته باید شعر « سوگند اهریمن» از منظومه « اهریمن» را به اشعار « سه نخل» و « شاخه های فلسطین» اضافه کرد.
کتاب گزینه اشعار شورانگیز میخاییل یوری یویچ لرمانتوف