کتاب «بازرس»، رمانی است با روایتی آلترناتیو دربارهی پدیدهی مهاجرت. نیکزاد نورپناه، نویسندهی این اثر داستانی که دیگر در ایران زندگی نمیکند، آخرین نوشتهی خود با نام «بازرس» را به سختیهای مهاجران اختصاص داده است. «بازرس»، داستان دو شکست پیاپی است. نورپناه در رمان تازهاش، پدیدهی «مهاجرت» را در کانون داستان قرار داده و با نگاهی جایگزین و نه الزاما و تماما منتقد به آن، پرداخته است. نیکزاد نورپناه در این رمان، مفهوم «مهاجرت» را به چالش کشیده. خود که دوبار تجربهی مهاجرت را دارد و در مقطعی نیز مهاجرت معکوس داشته، با نگاهی نه انتقادی، بلکه «توصیفی» به مواجههی وضعیت ایرانیان در بریتانیا پرداخته است. مرز بین داستان و روایت واقعیت، در «بازرس» پیدا نیست. خواندن بازرس، خوشایند است و برای هرکسی که به مهاجرت فکر میکند، میتواند مفید باشد.
در بخشی از متن کتاب آمده: «در کلیترین حالتش فکر میکنم در برخی روابط نه دلیلی برای ادامهشان داری و نه دلیلی برای ادامهندادنشان و از آنجا که میل غریزیام به انفعال است - نمی دانم چرا - طبعا ادامه میدهم؛ نه چون لذت میبرم، بلکه چون هر تصمیم دیگری سخت است. این حالت البته با چیزی که «عادت» مینامیمش متفاوت است. عادات عمدتا بی ضررند. آدم مدام به ترک عادتش فکر نمیکند، بلکه بدون صرف قوای ذهنی صرفا انجامشان میدهد و با این تعاریف، ماجرای من و نازنین چیزی متفاوت از عادت بود؛ شاید بتوان گفت: تردید.»
کتاب بازرس