کتاب حوالی پاییز

Around autumn
کد کتاب : 120734
شابک : 978-6226504874
قطع : رقعی
تعداد صفحه : 808
سال انتشار شمسی : 1402
نوع جلد : شومیز
سری چاپ : 1
زودترین زمان ارسال : 11 آذر
قسمت هایی از کتاب حوالی پاییز (لذت متن)
- می گن آدما وقتی تنها می شن می فهمن که سخت تر از اون چیزی نیست! محیا خیره به یاسین می شود و لب می زند. - توأم فهمیدی؟ نفس عمیق محیا نشان از تایید جمله یاسین است. - زیاد سخت نبود، چون من از اول تنها بودم! محیا عاصی از حرف های ضد و نقیض همسرش به چشمان رنگ شب مردش نگاه می کند. هنوز هم نفهمید چه طور وسط برف زمستانی ایستاده اند و خیره یکدیگر شده اند. - پس چرا گفتی؟ یاسین شانه ای بالا می اندازد و لبخند مردانه ای می زند. - چون الان نیستم! الان دیگه تورو... دارم! محیا از لبخند مردش حس خوبی می گیرد. ناخوآگاه او هم لبخندی می زند و به حرف می آید. - چی داری؟ یاسین نزدیک تر می آید. فاصله میان شان همانند گذشته به سه سانت رسیده است! یاسین اغواگرانه نفس گرمش را کنار گوش محیا هل می دهد و لب می زند. - دوست دارم!