«در باب شکست» همانطور که از نامش پیداست به موضوعی میپردازد که آدمها در طول زندگی بارها و بارها آن را تجربه میکنند. خواندن این کتاب برای آنهایی که هدف مهمی دارند و برای رسیدن به آن روزشماری میکنند مناسب است. همانها که هر صبح به قصد رسیدن به هدف از خواب برمیخیزند و شبها در رویای رسیدن به آن به خواب میروند. همانها که در راه رسیدن به هدف، زمین میخورند اما با نیرویی بیشتر ادامه میدهند. همانها که خسته میشوند اما جا نمیزنند. همانها که میدانند زندگی منتظر ما نمیماند و به روند طبیعی خود ادامه میدهد. همانها که میدانند شکست، با زندگی عجین است و در کنار همهی رسیدنها، ممکن است یک بار به آن چه که میخواهیم نرسیم اما این نه نقطهی پایان که اتفاقا میتواند نقطهای برای آغاز باشد. شکست همانقدر که میتواند دردناک باشد، التیامبخش نیز هست. چه بسیار آدمها که در مسیر زندگی، شکستهای عجیب و غریبی را از سر گذراندهاند و شب و روزهایی را تجربه کردهاند که قابل پیش بینی نبوده اما از دل این بحرانها به سلامت بیرون آمدهاند و خودشان را برای ادامهی زندگی آماده کردهاند. هیچ چیز قدرتمندتر از زندگی نیست و این کتاب به ما یادآوری میکند که میتوان هر شکستی را مدیریت کرد و پشت سر گذاشت چرا که شکست هم جزئی از روند زندگی است و ما باید این را بپذیریم. ممکن است در لحظات اول، خود را ببازیم اما نمیتوان جریان زندگی را نادیده گرفت و با غم شکست به آن ادامه داد. هر بار که قدم در راهی میگذاریم و هدفی برای خود انتخاب میکنیم، باید احتمال بدهیم که شکست هم میتواند در راه باشد اما این اتفاقی غیر عادی نیست و ممکن است برای هر کسی پیش بیاید.
و اما آلن دو باتن فیلسوفی است که کتاب معروف «جستارهایی در باب عشق» هم از او به چاپ رسیدهاست. او نویسندهای توانا است که با ترکیب فلسفه و روانشناسی در کتابهایش به مسائل مهم انسانی میپردازد.
کتاب در باب شکست