الکسی یورچاک، استاد مردمشناسی دانشگاه کالیفرنیا، برکلی، کتابش را با یک پارادوکس آغاز میکند: «فروپاشی اتحاد شوروی برای مردمی که در آن نظام زندگی میکردند واقعهای بود بس نامنتظره که البته تعجببرانگیز هم نبود.» نویسنده برای رسیدن به فهمی دقیقتر از این پارادوکس، با ارائهی روایت مردمشناسانهی انضمامی، غنی و دقیقی از زندگی «واپسین نسل شوروی» بر سایهروشنهای گاه غریب زندگی تحت لوای نظام شوروی انگشت میگذارد. این روایت دستاول و سرشار از جزئیات مایهی تمایز کتاب یورچاک از دیگر کتابهایی است که دربارهی واپسین نسل شوروی نگاشته شده است. اسلاوی ژیژک، فیلسوف نامدار، در ستایش این کتاب گفته است:
«همواره مستدام، سپس نابود الکسی یورچاک با همان عنوانش مرا بیدرنگ شیفتهی خود کرد، با آن دلالت فلسفی عمیقش که ابدیّت، خود، مقولهای تاریخی است: وضع میتواند مدتی ابدی باشد. روح این پارادوکس در کل اثر ساریوجاری است. این کتاب، به مدد جزئیاتی شگفت، روایت متفاوتی از تجزیهی تدریجی نظام شوروی از درون فضای ایدئولوژیک و فرهنگی آن به دست میدهد، و دورویی و فلاکت ناشی از این فرایند را برملا میکند. من کتاب یورچاک را بهترین اثر دربارهی واپسین دورهی نظام شوروی میدانم همواره مستدام، سپس نابود فقط تاریخ نیست، خواندنش لذتبخش هم هست: یک اثر هنری واقعی.»
کتاب همواره مستدام، سپس نابود