این کتاب در قالب سه داستان شکل گرفته است. قهرمانان این کتاب ابرانسان و قدیس نیستند، بلکه مردم ساده شهر تهران اند. دختران این کتاب اندوه کودکانه خود را در میان واژگان جنگ، ترس و ناامیدی در گلوی خویش می فشارند. جنگ ایران و عراق جنگی نابرابر و بس ناجوانمردانه بود. در میانه این جنگ از خانواده ها غفلت شد. تأثیرات منفی جنگ روی زنان و کودکان هنوز هم نادیده انگاشته می شود. اما در این داستانها در رهگذر دردها، ناامیدی ها و تلخی ها، سعی شده است که زیباییها، امیدها و شیرینی های زندگی در بحبوحه جنگ نگاشته شود. در این کتاب از آیینها، عادتها، باورها و سنن گذشته که لابه لای زندگی عادی مردم وجود دارد و به عنوان فرهنگ عامه شناخته میشود سخن به میان آورده شده است.
(برگرفته از متن ناشر)