حسین فردوست، در دوم اسفند ۱۲۹۶ در تهران متولد شد و در ۲۸ اردیبهشت ۱۳۶۶ در همین شهر درگذشت. او از همان اوان کودکی بهدربار پهلوی راه یافت و به یار غار ولیعهد-محمدرضا پهلوی- تبدیل شد. فردوست طبق خواست رضاشاه، در سفر تحصیلی ولیعهد بهسوئیس، او را همراهی کرد و سپس در تمام دوره سلطنت محمدرضاشاه، جایگاه نزدیکش را در دربار و کلیت حاکمیت پهلوی حفظ و ارتقاء داد. او در این کتاب دربارهی علاقهی خود به محمدرضاشاه میگوید: «بعد از رفتن او هم نه مریضی او را میخواستم و نه دربهدری او را. اما او بود که تصور میکرد ملت باید مدیون او باشد؛ آن هم زمانی که این ملت را در بدترین شرایط قرار داد. من علاقه داشتم با پولی که دارد، زندگی خوب و تفریحاتی برای خود و خانوادهاش فراهم آورد، پول هم که زیاد داشت. من دلم این را میخواست ولی در خارج شروع کرد به مصاحبههای روزانه و حتی تلویزیونی و خاطرات نوشتن که حتما کم هم نباید باشد و همه جا خود را بزرگترین خدمتگزار ملت معرفی میکرد و عواقب وخیمی برای کشور بعد از خود پیشبینی میکرد، مانند: تجزیه ایران و جنگ داخلی. عیب سلطنت همین است که وقتی طولانی شد، چنین بیماری ایجاد میکند.»
فردوست در سال ۱۳۳۸ رییس دفتر ویژه اطلاعات شاه شد و تا ریاست آن را تا پایان دوره پهلوی بهعهده گرفت. عمده مهم وی در این سازمان، تبیین و ارائه منظم گزارشات، اطلاعات، اخبار و تحلیلهای دستگاههای اطلاعاتی، امنیتی و انتظامی مختلف کشور بهشخص شاه بود. او تا سال ۱۳۵۲، علاوه بر تمام سمتهای دیگرش، قائممقام ریاست ساواک هم بود اما در آستانه انقلاب ۱۳۵۷ با سقوط ارتش شاهنشاهی، اعلام بیطرفی کرد و پس از انقلاب نیز در پارهای از مسائل مربوط به سازوکارهای اطلاعاتی و امنیتی با نظام همکاری نمود.
این کتاب روایت حسین فردوست از تحولات و رخدادهای دوران سلطنت دو شاه پهلوی است و عرصههای گوناگون سیاست داخلی و خارجی، اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی، نظامی، اطلاعاتی، امنیتی و فرازهایی از زندگی خصوصی خاندان سلطنت و کارگزارانی از حاکمیت پهلوی را در بردارد. انتشار این خاطرات تاکنون با استقبال فراوانی روبرو شده است.
کتاب خاطرات ارتشبد حسین فردوست