کتاب به هاردتایمز خوش آمدید

Welcome to Hard Times
کد کتاب : 130791
مترجم : رمضان علی روح اللهی
شابک : 978-6223080982
قطع : رقعی
تعداد صفحه : 215
سال انتشار شمسی : 1402
سال انتشار میلادی : 1960
نوع جلد : شومیز
سری چاپ : 2
زودترین زمان ارسال : 11 آذر

معرفی کتاب به هاردتایمز خوش آمدید اثر ادگار لارنس دکتروف

کتاب «به هاردتایمز خوش آمدید»، رمانی نوشتهٔ ادگار لارنس دکتروف است. داستان این کتاب در غرب آمریکا، در دههٔ ۱۸۷۰ روایت می‌شود و شهر هاردتایمز، بستر شکل‌گیری اتفاقات آن است. شخصیت اصلی «به هاردتایمز خوش آمدید»، غریبه‌ای مرموز به نام بلو است که با ورودش به شهرکی در تپه‌های بی‌آب‌وعلف داکوتا، هرج‌ومرج را به شهر می‌آورد. این شهر، مجموعه‌ای از حوادث غم‌انگیز از جمله خشونت و ویرانی را تجربه می‌کند که منجر به ازهم‌گسیختگی بافت اجتماعی می‌شود. شهردار خودخوانده، بلو، دو تن از جان‌به‌دربردگان این غارت را زیر پروبال خود می‌گیرد و با همهٔ عذاب‌وجدانش، شروع می‌کند به بازسازی شهرک که نام آن را هاردتایمز گذاشته و از نوآمدگان استقبال می‌کند.
کتاب «به هاردتایمز خوش آمدید»، نمونه‌ای اولیه از سبک داستان‌سرایی متمایز دکتروف و کاوش او در جنبه‌های تاریک‌تر طبیعت انسان در چارچوب موقعیت‌های تاریخی است. این کتاب نخستین رمان دکتروف است. «به هاردتایمز خوش آمدید» رمانی است که با استفاده از ژانر عامیانهٔ وسترن و بدل کردنش به کاوشی فلسفی، در ریشه‌های شرّ و خیر در نهاد انسان می‌پردازد.
در بخشی از متن داستان آمده: «شهر ما توی ناحیهٔ داکوتا بود، و سه طرفش - مشرق و مغرب و جنوبش - فرسنگ در فرسنگ دشت بود و دشت، و همین بود که ما توانستیم آمدن او را ببینیم. خیلی وقت‌ها گردوخاک توی افق از شرق به غرب راه می‌افتاد - آخر کاروان گاری‌ها با چرخ‌هایشان حاشیهٔ دشت را خط می‌انداختند و لایهٔ درازی از گرد تاپاله در کنارهٔ زمین باقی می‌گذاشتند. وقتی یک سوار به‌سمت شهر می‌آمد، گردبادی توی هوا درست می‌کرد که آن به آن بزرگ‌تر می‌شد. طرف شمال، چندتا تپهٔ شنی بود و چندرگهٔ معدنی که علت وجودی شهر بود، گیرم علت به‌دردبخوری نبود. راستش، علتی در کار نبود و مردم به‌عادت همیشه اجتماع تشکیل داده بودند. خلاصه، هنوز طرف پایش را به بار نگذاشته بود که یک‌دسته از ما پیگیر شدند که بفهمند او کیست. مسخره است که در این مملکت، غرور محلی از اعراب ندارد: وقتی او این رفتار را با آن دختر کرد، برگشت و نیشخندی به ما زد، و ما هم رو برگرداندیم؛ بعضی سرفه‌ای کردند و گروهی هم نشستند. فلو هم که ماتش برده بود با دهان باز و چشم‌های گشاد ایستاده بود. مرد دست دراز کرد و یک‌مرتبه مچ دست فلو را چسبید و دستش را پیچاند، طوری که او برگشت و از درد خم شد. بعد، انگار که فلو یک حیوان دست‌آموز است، او را پیش انداخت و از پلکان بالا رفت و وارد یکی از اتاق‌های طبقهٔ دوم شد. وقتی صدای به‌هم‌خوردن در آمد، ایستادیم و بالا را نگاه کردیم، و عاقبت صدای جیغ فلورانس را شنیدیم، و مبهوت ماندیم که این چه‌جور آدمی است که می‌تواند جیغ او را درآورد.»

کتاب به هاردتایمز خوش آمدید

ادگار لارنس دکتروف
ادگار لورنس دکتروف در ۶ ژانویه ی ۱۹۳۱ در برانکس نیویورک به دنیا آمد. مادرش «رز» و پدرش «دیوید ریچارد» نسل دوم مهاجران یهودی روس بودند. آنها بر اساس نام ادگار آلن پو، نام پسرشان را ادگار گذاشتند. دکتروف به کالج کنیون در اوهایو رفت و فلسفه خواند. پس از آن به نیروی زمینی ایالات متحده ی آمریکا پیوست و به عنوان سرجوخه در سال های ۱۹۴۴–۱۹۴۵ در آلمان تحت اشغال متفقین خدمت کرد.پس از بازگشت از جنگ به نیویورک در یک شرکت فیلم سازی به عنوان خواننده و ارزیاب فیلم نامه مشغول به کار شد و به علت این که ...