کتاب از سه راه آذری تا منهتن

From Azeri to Manhattan
کد کتاب : 13218
شابک : 978-6003763173
قطع : رقعی
تعداد صفحه : 88
سال انتشار شمسی : 1398
سال انتشار میلادی : 2016
نوع جلد : شومیز
سری چاپ : 5
زودترین زمان ارسال : ---

معرفی کتاب از سه راه آذری تا منهتن اثر رضا قاسمی (1347)

خودم را رها می کنم در گودی صندلی و سر می چسبانم به پشت سری. هوس چای می کنم. دود سیگار فضا را نقاشی کرده و از هر گوشه پفی از دود، خیال آدم را دعوت به گپ زدن می کند. دست روی زانوی پای راست می گذارم و جلوی لرزشش را می گیرم. انگار سندرم بی قراری گرفته است. صدای محزون “گلن فری” فضا را از آن خود می کند (دیگر نباید به راهم ادامه می دادم، تاریک شده بود) ریه ها از دم عمیق، خالی نکرده ام که دستی ساعدم را لمس می کند. سر می چرخانم به راست، چارلز است. لبخند می زند: “انگار خیلی خسته ام مرد؟”

کتاب از سه راه آذری تا منهتن

دسته بندی های کتاب از سه راه آذری تا منهتن
قسمت هایی از کتاب از سه راه آذری تا منهتن (لذت متن)
دست راست را مشت کرده و به حالت اهرم بین چانه و پیشخان گذاشته ام و به پسر بچه ای نگاه می کنم که دست در دست زنی - باید مادرش باشد - با عکس سبز هالک روی بلوز سفید از روبریم می گذرد. فکر می کنم: تخیل چه کارها که نمی کند؛ لوله تانک را با یک دست بگیری و بچرخانی و بچرخانی و پرت کنی به طرف هلی کوپتری هزارمتر آن طرف تر!

تا ساعت از روی دوازده خودش را یک ربع جلوتر بکشد، پرستارها یک ریز غر می زنند. مردی در لباس یک دست سبز، سطل آشغال سبز رنگ بزرگی را روی گاری دوچرخ هل می دهد، جلوی ایستگاه پرستاری می ایستد و نگاهم می کند. مردی که اندازه ی کره زمین است، شکم و لپ هایش را از در اتاق بیرون داده و انگار روبرو را نگاه می کند. به خودم می گویم: «چقدر کمپوت آلبالو خرده تا این قدر گنده شده!»

یک قرن طول می کشد تا پراید بر گردد. بابا چقدر چاق شده! به اندازه ی کره زمین، کلاه بافتنی قهوه ای روی سر گذاشته. با چشم های عصبانی - بالاتر از حجم سبیل های خاکستری روشن - اول مرا نگاه می کند - نمی شناسد - و بعد پرستار را و با چهار انگشت به راننده اشاره می کند و با حجم صدایی که یک باره از گلو رها می کند، می گوید: «به این گفتم که اشتباه می کنن، گوش نکرد که نکرد.»