1. خانه
  2. /
  3. کتاب دریا پشت ایستگاه قطار است

کتاب دریا پشت ایستگاه قطار است

نویسنده: یوتا ریشتر
3.8 از 1 رأی

کتاب دریا پشت ایستگاه قطار است

hinter dem bahnhof liegt das meer
انتشارات: افق
ناموجود
20000
معرفی کتاب دریا پشت ایستگاه قطار است
کتاب دریا پشت ایستگاه قطار است، رمانی نوشته ی یوتا ریشتر است که نخستین بار در سال 2001 به انتشار رسید. این رمان، داستانی جذاب و پرتعلیق درباره ی ماجراجویی و دوستی است. کاسموس و نوینر اکنون به زندگی در خیابان عادت کرده اند ولی آن ها می خواهند سفری به ساحل داشته باشند و از تابستان لذت ببرند. اما مشکلی بر سر راه آن هاست: این دو شخصیت دوست داشتنی برای رفتن به این سفر به پول نیاز دارند. وقتی فردی از آن ها می پرسد که چه چیزی برای فروش دارند، نوینر و کاسموس تنها چیز باارزش خود را به او پیشنهاد می کنند: فرشته ی نگهبان نوینر. همین که این دو آماده ی شروع ماجراجویی می شوند، مشکلی برای نوینر به وجود می آید و کاسموس می فهمد که برای نجات بهترین دوستش، باید فرشته ی نگهبان را پس بگیرد. کتاب دریا پشت ایستگاه قطار است، اثری بسیار جذاب و سرگرم کننده برای نوجوانان است و بار دیگر، قدرت قلم یوتا ریشتر را به رخ می کشد.
درباره یوتا ریشتر
درباره یوتا ریشتر
یوتا ریشتر، زاده ی 30 سپتامبر 1955، نویسنده ی آلمانی داستان های کودک و نوجوان است.ریشتر در پانزده سالگی به دیترویت آمریکا رفت و اولین داستان خود را در آن جا نوشت. او برای این که زبان مادری خود را فراموش نکند این داستان را به رشته ی تحریر درآورد و در همان دوران مدرسه آن را به چاپ رساند.ریشتر پس از تحصیل در رشته های الهیات، ارتباطات و زبان آلمانی، به عنوان نویسنده ای مستقل مشغول به کار شده است.
ویژگی های کتاب دریا پشت ایستگاه قطار است
  • داستانی تأثیرگذار و تفکربرانگیز
نکوداشت های کتاب دریا پشت ایستگاه قطار است

داستانی شگفت انگیز.

Die Welt

داستانی تأثیرگذار و تفکربرانگیز.

Amazon

شاعرانه و قدرتمند.

Felix Bloch Erben
قسمت هایی از کتاب دریا پشت ایستگاه قطار است

من و تو از جنس این جور آدم ها نیستیم!

آن یارو همیشه به مامانش گفته بود: «قلاب را باید به موقع خم کرد. کتک خوردن تا حالا برای هیچ بچه ای ضرر نداشته. تو زیادی لی لی به لالای بچه ات می گذاری! اگر دخالت نکنی و خودت را کنار بکشی، من خوب ادبش می کنم.» با این حال مامان نوینر هر شب می آمد توی اتاق پسرش، می نشست روی لبه ی تختخوابش و خیلی آهسته سرود فرشته ی نگهبان را برایش می خواند: «شب ها، موقعی که دارد خوابم می برد، چهارده فرشته ی کوچک دورم حلقه می زنند...» مامان، سرود فرشته را خیلی آهسته زمزمه می کرد، از ترس اینکه مبادا شوهرش صدایش را بشنود.

نظر کاربران در مورد "کتاب دریا پشت ایستگاه قطار است"
1 نظر تا این لحظه ثبت شده است

شخصیت کاسموس رو دوست داشتم به نظرم رفیق خوب و عاقلی بود. نوینر خب یه بچه بود. معصوم و ساده! داستان کتاب جالب بود ولی یه جورایی بیشتر شبیه داستان‌های پریان یا دیزنی بود که تهش یه فرشته نجات همه چیو درست میکنه و همه چی به خوبی و خوشی تموم میشه. من زیاد اهل کتابایی نیستم که یه دفعه خود به خود همه چی درست بشه. و داستان‌های واقع گرا رو ترجیح میدم.

1402/10/06 | توسطسورنا - کاربر سایت
1
|
پاسخ ها

تو واقعیت هم از این اتفاق‌ها میفته. شما خیلی بدبینی

1403/07/21|توسطکاربر سایت
0