روث ور (زاده سال ۱۹۷۷ میلادی) پدیدآور، رماننویس، نویسنده، آموزگار، پیشخدمت، و کتاب فروش اهل بریتانیا است. عمده شهرت وی به سبب خلق رمانهای هیجانی و روانشناسی است. کتابهای مشهور وی عبارت هستند از در یک جنگل تاریک تاریک (۲۰۱۵)، زنی در کابین ۱۰ (۲۰۱۶)، بازی دروغ (۲۰۱۷) و همینطور مرگ خانم وستاوی (۲۰۱۸). در کتاب های جنایی او، سبک نوشتن ور با سبک آگاتا کریستی مقایسه می شود. شخصیت های اصلی ور معمولا زنان عادی هستند که خود را در شرایط خطرناک شامل جنایت، پیدا می کنند. ور و کریستی هر دو زمینه و موقعیت هایی را انتخاب می کنند که باعث ایجاد حس ترس و وحشت می شود که شخصیت های آنها را به سمت پارانویا سوق می دهد و غالباً در نتیجه با خشونت واکنش نشان می دهند.
داستانی مسحورکننده و دلهره آور.
چهارمین رمان «ور»، بهترین اثر او تاکنون است.
با اتمسفری تأثیرگذار، و با پیچ و خم هایی بسیار شبیه به آثار «آگاتا کریستی».
اولین قانون فالگیری آدم شناسی همین بود: تا جایی که می توانی مبهم حرف بزن، سعی کن هیچ اطلاعات دقیقی ندهی، مگر این که بتوانی پسش بگیری یا معنایش را بپیچانی، اگر که شدیدا اشتباه حدس زده باشی.
همانطور که از خیابان رد می شد، دستش روی یادداشت مچاله ی توی جیبش بسته شد و به پشت سرش نگاه کرد و پهنای تاریک و دراز پیاده رو را به دنبال هیکلی پنهان در سایه ها جست و جو کرد، اما کسی آنجا نبود. به هر حال، کسی که او بتواند ببیند، نبود. کم پیش می آمد که اسکله آنقدر خلوت باشد.
موهای کوتاه مشکلی «هال» با باد توی صورتش می خورد، عینکش بخار گرفته بود و لب هایش از نمک باد دریا، قاچ قاچ شده بود. اما بسته را محکم تر زیر بغلش گیر داد و از اسکله سمت یکی از خیابان های مسکونی باریک پر از خانه های سفید بلند پیچید که در آن باد چنان ناگهان کاهش پیدا کرد که باعث شد تلوتلو بخورد و چیزی نمانده بود بیفتد. باران کم نشد.
در این مطلب قصد داریم به شکل خلاصه با ویژگی ها و عناصر مهم «داستان نوآر» بیشتر آشنا شویم.
به هر طرف نگاه کنید، با داستان ها روبه رو می شوید. از گذشته های خیلی دور که اجداد ما دور آتش می نشستند و داستان تعریف می کردند تا به امروز که شبکه های تلویزیونی، سریال های محبوبی تولید می کنند
این دسته از کتاب ها، ضربان قلب مخاطب را به بازی می گیرند و هیجان و احساس ورود به دنیایی جدید را برای او به ارمغان می آورند.
کتاب معمایی- جنایی خوبی بود .اما نسبت به سایر آثار این نویسنده سادهتر و بسیار به ذکر جزئیات پرداخته شده.
برای اولین بار اواسط کتاب فهمیدم قاتل کیه 😂 البته همه فهمیدن فقط شخصیت اول داستان با تمام قوا در برابر فهمیدن این حقیقت واضح، مقاومت کرد. یعنی میخوام بگم انقدر همه چی واضح بود که گفتم شاید اشتباه میکنم و اخرش قراره سورپرایز شم. ولی متاسفانه همون حدس اولیه درست بود.
من دوسش داشتم.خیلییییی خفن نبود اما خوبه
تا حدودی قابل پیش بینی بود و توصیفات زیادی داشت در کل بد نبود ولی بنظرم جوریکه از روث ور تعریف میشه کتابای خوبی نداره
اعتراف میکنم خوانندهی این ژانر نیستم و کتاب رو هدیه گرفتم؛ از ابتداییترین صفحات حس کردم خیلی توصیفاتش بیش از حد لازمه و چقدر پایانش کلیشهای و قابل پیشبینی بود! نویسنده میخواست داستانش خفن بهنظر بیاد و بگی « واااااو چقدر هیجان انگیز » ولی واقعاً از خوندنش پشیمون شدم... حتی برای سنین پایین، داستانهای کلاسیک جنایی خیلی خیلی جذابیت بیشتری دارن؛ برید کریستی و دویل و کینگ بخونین و وقتتون رو باارزش بدونین ❤️
چرا در خلاصه داستان نوشته شده پدر بزرگ هال فوت کرده و به هال ارث و میراث رسیده درحالی که در اصل داستان مادربزرگ هال مرده و برایش ارث گذاشته گردانندگان این سایت خودشان نیم نگاهی به خود کتاب ندارند؟
یکی از بهترینها مخصوصاً اون ترس و وحشتهای دلهره آور .اصلا دوست نداری کتاب تموم بشه
من همیشه روث ور رو دوست دارم و به نظرم کتاباش عالین ...ترس و هیجان رو بهت تزریق میکنه...این کتاب هم مثل کتابهای گذشته این نویسنده برام جذابیت داشت و باهاش ترسیدم و خودم رو توی داستان میدیدم...نشر نون هم ک ترجمههای فوق العاده ای داره و اصلا نیاز به تعریف کردن نیست...ولی واقعا جذابیت داستانهای روث ور بالاست
بسیار عالی و دوست داشتنی من دو بار خوندمش