در جهانی که تحلیل زیباییشناسی، اغلب میان سلیقهی هنری و تئوریهای عامهپسند سرگردان است، کتابی آرام و اندیشناک با عنوان "پدیدارشناسی هنر و ادبیات؛ هوسرل، هایدگر، سارتر" از شمسالملوک مصطفوی، پیشنهادی است برای آنکه بار دیگر تفکر را از سر بگیریم. این کتاب نه از جنس شرحهای مکانیکی فلسفه است و نه از آن تأملات پراکندهی هنری که در دام احساسزدگی میافتند. نویسنده در سه بخش، با دقتی فلسفی و حساسیتی ادبی، ما را به قلب پدیدارشناسی سه متفکر بزرگ قرن بیستم میبرد: هوسرل، هایدگر، و سارتر. بخش اول با هوسرل آغاز میشود؛ با تأکید بر «نگاه پدیدارشناسانه» که به تجربهی ناب هنری مجال ظهور میدهد. مصطفوی در اینجا از مفاهیمی چون تقویم زمانی، قصدیت، و آگاهی به مثابه میدان ظهور اثر سخن میگوید، و آن را در مواجهه با آثار هنری از جمله قطعهای موسیقی و لحظهای شاعرانه بسط میدهد. در بخش دوم، هایدگر بر صحنه میآید: با پرسش بنیادینش از هستی، و با تأکید بر اثر هنری بهمثابه جایی که «حقیقت هستی» به سخن درمیآید. در این فصل، نقاشی کفشهای ونگوگ یا شعر هولدرلین تنها مثالهایی نیستند برای توضیح نظریه، بلکه خود صحنهی وقوع فلسفهاند. و سرانجام سارتر، که در بخش سوم وارد میشود؛ با آن دیدگاه اگزیستانسیالیستیاش که اثر ادبی را کنشی آزادیبخش میداند، و نویسنده را بهمثابه سوژهای مسئول در جهان. اینجا تحلیلهایی از آثار کامو، بکت و حتی نمونههایی از ادبیات معاصر فارسی به میان میآیند که نشان میدهند چگونه نگاه پدیدارشناسانه، ابزاری برای فهم تعهد، خلأ و امکان است. کتاب مصطفوی، صرفا گزارشی از سه دستگاه فکری نیست، بلکه ترکیبی است از دقت نظری و حساسیت تأویلی؛ نه برای پایاندادن به پرسشها، بلکه برای آغاز گفتوگویی تازه میان فلسفه و هنر. اگر به دنبال آنید که پدیدارشناسی را نه صرفا در متنهای خشک فلسفی، که در ضربان شعر، رنگ، یا سکوت صحنهی تئاتر بجویید، این کتاب راهی است برای زیستن این تجربه.
درباره شمس الملوک مصطفوی
شمسالملوک مصطفوی متولد سال 1343، دانشیار فلسفه دانشگاه آزاد واحد تهران شمال می باشد.