قرن نوزدهم مرحلهای مهم در سیر تکامل نظریههای فیزیک است. تحولات این دوره بین دو نقطه عطف در تاریخ فیزیک قرار دارند: از یک سو، در قرن هجدهم شاهد شکوفایی فیزیک کلاسیک و تبیینهای مکانیکی هستیم؛ و از سوی دیگر، در اوایل قرن بیستم شاهد پیدایش دو انقلاب بزرگ کوانتومی و نسبیتی. در این کتاب، خواننده با تحولات اساسی فیزیک قرن نوزدهم آشنا میشود، اما نقطه تأکید توجه به بنیانهای هستیشناختی و فلسفی این علم و نحوه تعامل آن با متافیزیک است. کتاب تلاشی است برای توصیف و صورتبندی نحوه تعامل فیزیک و فلسفه در زمینه ی تاریخی قرن نوزدهم. پس از ذکر نکاتی درباره تاریخنگاری علم، نویسنده چهارچوبی نظری برای بررسی تعامل فیزیک و متافیزیک عرضه میکند، آنگاه به بررسی تأثیر مکانیکگرایی در وحدتبخشی به حوزههای مختلف فیزیک در قرن نوزدهم، تحول در هستیشناسی نظریههای فیزیکی پس از مطرح شدن مفهوم «انرژی»، تلاش برای تبیین قوانین پدیدارشناسانه ترمودینامیک در چهارچوب نگرش مکانیکی، مطرح شدن نظریه «میدان» و آغاز زوال نگرش مکانیکی، و سرانجام مهیا شدن فضای فکری برای کنار گذاشتن « اتر» و پیدایش نظریههای نسبیت و مکانیک کوانتومی میپردازد.
کتاب فیزیک و فلسفه