پابلوکی همچنانکه که بازیگران خود را در حوادث ترسناک پشت سر هم به یک اوج گریز می رساند، استعاره ی داستان ترسناک خود را از دست نمی دهد. قطعا داستانی که باید با چراغ قوه خوانده شود!
پابلوکی استاد رخدادهای ترس آور و فضاهای وهم آلود است. فصل های کوتاه با پایان های نفس گیر و طرح داستانی پر پیچ و تاب تضمین می کند که خواننده سریع صفحات را ورق بزند. این کتاب را به هواداران مری داونینگ هان و کسانی که از داستان های رمزآلود مورمورکننده لذت می برند، هدیه بدهید.
چند ثانیه بعد اتفاقی عجیب افتاد. نیل نمی دانست چطور، اما همان عمل خیره شدن تمرکز کردن او را جای دیگری برد. می توانست نسیمی که صورتش را نوازش می کرد و سردی پله ی سنگی زیرش را احساس کند، اما انگار... جای دیگری بود. «نور و سایه قاطی می شن. دقیق تر نگاه کن. توش غرق شو. درست همون جاست. توی اون تصویر محو. ببین. یه صورته.» پسر راست می گفت. وقتی سایه ها با انبوه برگ های روی تپه قاطی شدند، نیل یک دفعه یک جفت چشم دید که پلک می زد و دهانی که جوری باز و بسته می شد انگار داشت با بادی که لای برگ ها می پیچید، بی صدا آواز می خواند. نیل به نفس نفس افتاد و چهره ناپدید شد. رو به پسر چرخید. «اون چیزه واقعی بود؟ مرد سبز؟» پسر خندید: «دیدیش، نه؟» بعد ساکت شد و دوباره به دوردست زل زد. گفت: «خیلی عجیبه که آدم این قدر راحت می تونه پیداشون کنه. تو بشین و چند لحظه به هرچی که دلت خواست خیره شو... اونم بالاخره بهت نگاه می کنه.» نیل خوشحال از دیدن کسی که احتمالا به اندازه ی خودش عجیب وغریب بود، لبخند زد. او بی شک آن صورت را لای درخت ها دیده بود. اگر این پسر هم آن را می دید، پس هر دو مثل هم بودند. و هیچ کدامشان هم دیوانه نبودند.
خیلی داستان جذاب و جالبی داره طوری که دلتون میخواد جلد دوم هم داشت ... در کنار ژانر ترسناک بودنش معمایی و رازآلود هم هست واسه همین شما رو وادار میکنه که کتاب رو تا اخر بخونین! جالب اینه که خیلیها فکر میکنن چون ژانرش ترسناکه شاید خوندن این کتاب براشون بد تموم شه ، نتونن بخوابن ... از روح و اینا بترسن.... اما اتفاقا دیدگاه شما رو نسبت به ارواح و جن و اینا تغییر میده . من خودم با خوندن این کتاب دیگه ازشون ترسی ندارم(اگه کتابو تا اخر بخونین دلیلشو میفهمین ...) از نظر سن هم باید بگم که پشت کتاب خودش نوشته +۱۴ اما بازم بستگی به خودتون داره اگه خیلی نمیترسید میتونین از سن ۱۲ هم این کتابو بخونین .
ترجمه نشر پیدایش بهتره یا پرتقال؟
من پیدایش خوندم خوب بود
سلام ،، میخواستم بدونم که داخل سایت زده زودترین تاریخ ارسال ۳ اردیبهشت دقیقا همون روز پست کتاب رو میاره ؟
نه اونروز تازه ارسال میشه
داستان قشنگیه و واقعا ترسناک اما حس کردم برای نوجوانان هستش بیشتر
انتشارات نارنگی را پیشنهاد میکنم..با مفهوم
نتونستم دانلودش کنم پس دارم حسرت میخورم😥😪
از انتشارات پرتقال خوندم که روون و خوب ترجمه شده بود و باید بگم کتابش عالی بود؛ معمایی و دلهره آور!
عالیههه🤍حتما بخونیدش جز بهترین کتابهای ترسناک دنیاست واقعا:))
این کتاب داستان یک خواهر و برادر هست که پدر و مادر خود از هم جدا شدند و مادرشان دچار افسردگی شدید شده و آنها را به پیش خاله هایشان به نام کلر و انا در شهر هدستون میفرستد در این شهر شایعهی پرستار جنت پیش آمده که او پرستار شیفت شب کودکان در تیمارستان گری لاک هال است که برای اینکه و کودکان آن جا از درد رنج نجات پیدا کنند در یک شب طوفانی موقعی که برقها قطع میشوند کودکان انجا را در دریاچهی گری لاک خفه میکند و پلیسها او را بعنی پرستار جنت را دستگیر میکنند و چند وقت بعد او را دار زده میبینند و نیل به خاطر اینکه فکر پدر و مادرش را از سرش بیرون کند به همراه بری خواهرش و وسلی اریک دوستانش به آن جا میروند و.... من تا حالا کتابهای زیادی رو خوندم ولی تا حالا یه کتاب انقدر منو توی داستانش غرق نکرده بود نویسنده با توصیف خوب احساسات شخصیتها تونست داستان رو واقعی جلوه بده پیشنهاد میکنم حتما مطالعه اش کنید,,,,,#معرفی_کتاب_با_ایران_کتاب
میترسم بخونمش😂
فرقش با تیمارستان متروک چیه صفحاش متفاوته
ترجمهها فرق میکنه دیگه...من از انتشارات پرتقال رو خوندم خیلی ترجمه خوب و روان داشت پیشنهاد میکنم شماهم اگر خواستید بخرید انتشارات پرتقال رو بخرید 👍🏻✨
من فعلا کتابه کتابخواته ارواح کابوسی از شب خانه مرگ و تیمارستان متروک رو دارم و خیلی قشنگنننن😈❤️
خیلی باحاله من کامل تو دو روز خوندمش
خیلی با حاله من کامل تو تو روز خوندمش
کتاب باحالیه