کتاب «خوشبختی اما و اگر ندارد» همانطور که از نامش پیداست، رمانی در ستایش زندگی و لحظات آن است. این کتاب داستان پیرزنی هشتاد و پنج ساله را روایت میکند که دیگر نمیخواهد در خانهی پسر و عروسش زندگی میکند؛ بنابراین دست به کارهایی میزند تا از خانهی سالمندان باشکوهی که در ذهنش ساخته، سر در آورد. اما اوضاع همیشه باب میل آدمها پیش نمیرود و پیرزن به آرزویش نمیرسد. او وارد مسافرخانهای پر رمز و راز میشود که در ابتدا برایش خوشایند نیست، اما رفته رفته با کسانی که در آن مسافرخانه هستند، ارتباط برقرار میکند. در این مسافرخانه چند شخصیت در کنار هم زندگی میکنند که داستان زندگی هر کدام از آنها برای پیرزن جذاب است و او به همین خاطر سعی میکند تا از گذشتهی مرموز آنها سر در آورد. نام این شخصیت، پولت مرسیه است و با تمام پیرزنهایی که تا کنون در کتابها خواندهایم، تفاوت دارد. پولت، زنی شوخ طبع و کنجکاو است که کارهای عجیب و غریبی از او سر میزند. این رمان نثری روان و صمیمی دارد و نویسنده در نگارش آن از عنصر طنز نیز بهره برده است.
کتاب خوشبختی اما و اگر ندارد