یه نگاه به ساعت می کنم. یازده و بیست دقیقه. از صبح تا الان یه سره کار داشتم، تازه پنج دقیقه است که می خواهم یه نفس راحت بکشم و یه لیوان چای بخورم؛البته با بیسکویت! شنبه ها همیشه برام یه روز پر کاره.می دونین چرا؟ چون دیروز جمعه بوده، جمعه، یه روز تعطیل! یه روزی که بچه ها دلشون می خواد تو خونه راحت باشن. دراز بکشن جلوی تلویزیون و پاهاشونو بذارن روی مبل و تخمه بشکنن. از صبح تا شب!هی سی دی بذارن و هی تخمه بشکنن و هی میوه بخورن و هی بریزن و بپاشن. می دونین چرا؟