کتاب «فکر پلید»، اثری نوشته پرستو سالارکیا است. این رمان در دسته ادبیات معمایی و پلیسی تقسیمبندی میشود. «فکر پلید» رمانی درباره کینه و انتقامی است که باعث میشود تا پس از سالها شخصیتهای داستان را به سمت انتقامجویی بکشاند. داستان از جایی آغاز میشود که مهناز که دختر جوانی است در بیمارستان به هوش میآید اما هیچچیز از گذشته حتی نام خود را به یاد نمیآورد. مهناز در بیمارستان متوجه میشود که نام او مهناز نیست و این اسمی است که مرد جوانی به نام سهیل سامان برای او انتخاب کرده است. سهیل، مهناز را در خیابان با جراحتهای فراوان پیدا میکند و به بیمارستان میرساند. گویی در اثر تصادفی وحشتناک به گوشهای از خیابان پرت شده و راننده فرار کرده است. سامان دختر را میبیند و او را نجات میدهد اما در بیمارستان متوجه میشود که دختر حافظهاش را از دست داده است و چیزی از گذشته را به یاد نمیآورد. سهیل دختر را به خانه میبرد و او را با نام مهناز به خانوادهاش معرفی میکند. مهناز در میان خانواده سهیل بهعنوان پرستار پدربزرگ سهیل که پیر و از کار افتاده است زندگی میکند. اما این واقعیت ماجرا نیست زیرا با پیشرفتن داستان معلوم میشود که همه آنچه که رخ داده نقشهای حساب شده از سوی مهناز بوده تا بتواند وارد خانواده سهیل شود و انتقامی قدیمی را از این خانواده بگیرد. او توهینها و تحقیرهای فراوانی را در میان خانواده سهیل تحمل میکند تا بتواند به هدفی که در پی آن است برسد. کتاب بهشکل خطی روایت نمیشود و نویسنده در طول پیشبرد داستان بارها خط اصلی را میشکند و رمان به گذشته میرود تا دلیل نقشهکشیدنهای مهناز برای ورود به خانواده سهیل معلوم شود.
کتاب فکر پلید