گفت ماهی دگر وقت بلا/ چونک ماند از سایهٔ عاقل جدا/ کو سوی دریا شد و از غم عتیق/ فوت شد از من چنان نیکو رفیق/ لیک زان نندیشم و بر خود زنم/ خویشتن را این زمان مرده کنم/ پس برآرم اشکم خود بر زبر/ پشت زیر و می روم بر آب بر/ می روم بر وی چنانک خس رود/ نی بسباحی چنانک کس رود/ مرده گردم خویش بسپارم به آب/ مرگ پیش از مرگ امنست از عذاب/ مرگ پیش از مرگ امنست ای فتی/ این چنین فرمود ما را مصطفی/ گفت موتواکلکم من قبل ان/ یاتی الموت تموتوا بالفتن/ هم چنان مرد و شکم بالا فکند/ آب می بردش نشیب و گه بلند/ هر یکی زان قاصدان بس غصه برد/ که دریغا ماهی بهتر بمرد/ شاد می شد او کز آن گفت دریغ/ پیش رفت این بازیم رستم ز تیغ/ پس گرفتش یک صیاد ارجمند/ پس برو تف کرد و بر خاکش فکند/ غلط غلطان رفت پنهان اندر آب/ ماند آن احمق همی کرد اضطراب/ از چپ و از راست می جست آن سلیم/ تا بجهد خویش برهاند گلیم/ دام افکندند و اندر دام ماند/ احمقی او را در آن آتش نشاند/ بر سر آتش به پشت تابه ای/ با حماقت گشت او همخوابه ایی/ او همی جوشید از تف سعیر/ عقل می گفتش الم یاتک نذیر/ او همی گفت از شکنجه وز بلا/ هم چو جان کافران قالوا بلی/ باز می گفت او که گر این بار من/ وا رهم زین محنت گردن شکن/ من نسازم جز به دریایی وطن/ آبگیری را نسازم من سکن/ آب بی حد جویم و آمن شوم/ تا ابد در امن و صحت می روم
مطالعه ی فلسفه به منظور درک چگونگی تکامل ذهن و اندیشه ی بشر در طول زمان، اهمیت بسیاری دارد