مارچلو برای نخستین بار علاوه بر احساس محبت صادقانه ی همیشگی به جولیا، به او احساس ترحم کرد فهمید که هنوز فرصت برای عقب نشینی باقی است و برای گذراندن ماه عسل به جای رفتن به پاریس جایی که باید مأموریت خود را انجام دهد، میتوانند به جای دیگری بروند. پس از آن به وزارتخانه خواهد گفت که از انجام این مأموریت خودداری میکند. اما همان لحظه متوجه شد که چنین چیزی ناممکن است. این مأموریت احتمالا محکم ترین، مسالمت آمیزترین و قاطع ترین گامی بود که میتوانست بردارد تا به طور قطع هم رنگ جماعت شود. ازدواج با جولیا، جشن عروسی مراسم مذهبی، اعتراف و عشای ربانی هم گامهایی در همین راستا بودند اما به نظرش آنها از اهمیت کمتری برخوردار بودند.