1. خانه
  2. /
  3. کتاب من که حرفی ندارم

کتاب من که حرفی ندارم

4.5 از 1 رأی

کتاب من که حرفی ندارم

Racconti Romani
٪15
290000
246500
معرفی کتاب من که حرفی ندارم
کتاب من که حرفی ندارم، مجموعه ای از داستان های کوتاه نوشته ی آلبرتو موراویا است که اولین بار در سال 1954 منتشر شد. تمامی داستان های این مجموعه، در شهر رم یا حوالی آن پس از پایان جنگ جهانی دوم می گذرند و بر زندگی عامه ی مردم تمرکز دارند. شخصیت های این داستان های جذاب، طیف گسترده ای از جامعه را در برمی گیرند: از مجرمین سابق، سارقین و خرده خلافکارها گرفته تا پیشخدمت های رستوران، رانندگان و افرادی از طبقه ی پایین اجتماع که تلاش می کنند خود را از فقر نجات دهند. داستان های کتاب من که حرفی ندارم، به صورت اول شخص و اغلب توسط شخصیتی بی نام و نشان روایت می شوند اما جزئیات و سرنخ هایی در طول داستان به مخاطبین داده می شود که آن ها را به تدریج با شغل، انگیزه ها و افکار کاراکترها آشنا می کند.
درباره آلبرتو موراویا
درباره آلبرتو موراویا
آلبرتو موراویا، زاده ی 28 نوامبر 1907 و درگذشته ی 26 سپتامبر 1990، رمان نویسی ایتالیایی بود.موراویا در رم به دنیا آمد. او در کودکی به بیماری سل استخوانی مبتلا شد و تا بیست سالگی با آن دست و پنجه نرم کرد. موراویا به دلیل بیماری، تحصیلات منظمی نداشت اما وقت خود را با مطالعه می گذراند. او در سال 1941 با الزا مورانته ازدواج کرد و در سال 1962 از او جدا شد. موضوعات اصلی آثار او، جنسیت، بیگانگی و هستی گرایی بود. موراویا می گوید: «در سال 1943 ابلاغی با دستوری محکم و قاطع صادر شد که دیگر به هیچ عنوان نباید بنویسم.» او را وادار کردند برای سینما به عنوان منبع درآمد کار کند: دو نمایشنامه باری کاستلانی بدون امضار نوشت، شلیک هفت تیر و زازا. در طی چهل و پنج روز به عضویت روزنامه کوررادو آلوارو با نام «پوپولودی رما» درآمد. خودش می گوید: «فاشیسم با آلمانی ها بازگشت و من باید فرار می کردم چرا که شناسایی شده بودم و و (از سوی مالاپارته) یعنی در فهرست اسامی ای بودم که باید دستگیر می شدند.» با السامورانته به سوی ناپلی می گریزد ولی موفق نمی شود و مجبور می شود در کلبه ای نزدیک فوندی میان دهقانان به مدت نه ماه به سر برد. او در این باره می گوید: «این دومین تجربه مهم من در زندگی بعد از آن بیماری بود. تجربه ای که به من نیرو بخشید.»
ویژگی های کتاب من که حرفی ندارم
  • برنده جایزه Strega
  • فیلم هایی در سال های مختلف بر اساس این کتاب ساخته شده است.
نکوداشت های کتاب من که حرفی ندارم

کتابی بسیار غنی.

Amazon

تصویری از زندگی در رم، پس از جنگ جهانی دوم.

Goodreads
قسمت هایی از کتاب من که حرفی ندارم

وقتی در جمع دوستان پای زنی باز می شود، یعنی این که جمع در حال پاشیدن است و هر کسی پی کار خودش می رود.

اگر ماده گرگ و توله هایش گرسنه باشند و شکم خالی، گرگ نر چه می کند؟ گرگ نر از لانه می آید بیرون و می رود تا چیزی برای خوردن گیر بیاورد و شاید هم از شدت پریشانی سرازیر شود توی ده و وارد خانه ها شوند. دهاتی هایی که می کشندش حق دارند، اما او هم حق دارد. پس هر کس دلیل خودش را دارد و هیچ کس هم بی دلیل نیست.

آدم وقتی دست به عملی می زند، یعنی این که قبلا فکرش را کرده: عمل مثل علف های سبزی است که تازه سر از خاک درآورده اند. امتحانی بکنید. از زمین بکشیدشان بیرون. آن وقت می بینید چه ریشه ی عمیقی دارند.

مقالات مرتبط با کتاب من که حرفی ندارم
آثار کلاسیک کوتاه، فرصتی برای آشتی با کتاب خواندن
آثار کلاسیک کوتاه، فرصتی برای آشتی با کتاب خواندن
ادامه مقاله
توصیه های «جویس کارول اوتس» درباره هنر خلق «داستان کوتاه»
توصیه های «جویس کارول اوتس» درباره هنر خلق «داستان کوتاه»

در این مطلب، نکاتی ارزشمند را درباره ی چگونگی نوشتن داستان های کوتاه خوب با هم می خوانیم

آثار کلاسیک، پنجره ای رو به میراث و گذشته ی بشر
آثار کلاسیک، پنجره ای رو به میراث و گذشته ی بشر

وقتی که آثار کلاسیک را مطالعه می کنید، در واقع در حال خواندن کتاب هایی هستید که نقشی اساسی در شکل گیری چگونگی نوشتن و خواندن ما در عصر حاضر داشته اند

اولین نفری باشید که نظر خود را درباره "کتاب من که حرفی ندارم" ثبت می‌کند