اثری کلاسیک از یکی از بزرگترین و شگفت انگیزترین چهره های اجتماعی در تاریخ آمریکا.
تصویری فراموش نشدنی از یک دوستی غیرمعمول اما ماندگار.
جواهری کوچک.
«دوستای زیادی داری؟» «حدود هفت تا، و کسایی که کلا بهشون نیاز دارم. بیست نفر شاید هم بیشتر یا کمتر.» «چه معیاری برای دوست شدن داری؟» «اول اینکه احمق نباشه. من یکی دوبار عاشق احمق ها شدم، خب مسلما خیلی هم زیادن. از اون بدتر اینه که با کسی باشی که هیچ حسی به او نداشته باشی. خدایا! چطور بیشتر آدما ازدواج می کنن و احساس خوشبختی هم نمی کنن.
با امروز در چشمانم، می توانستم دنیا را ترک کنم.
دوستی های ادبی، روابطی جالب توجه و تأثیرگذار هستند.
در این مطلب، نکاتی ارزشمند را درباره ی چگونگی نوشتن داستان های کوتاه خوب با هم می خوانیم
ترومن کاپوتی در عمر تقریباً شصت ساله ی خود، داستان هایی نوشت که هنوز هم حرف های زیادی برای گفتن دارند.
این دسته از کتاب ها، ضربان قلب مخاطب را به بازی می گیرند و هیجان و احساس ورود به دنیایی جدید را برای او به ارمغان می آورند.
وقتی که آثار کلاسیک را مطالعه می کنید، در واقع در حال خواندن کتاب هایی هستید که نقشی اساسی در شکل گیری چگونگی نوشتن و خواندن ما در عصر حاضر داشته اند
3 تا داستان مجزا ولی با شخصیتهای اصلی یکسان که خیلی جالب و دوست داشتنی هرروز دوست داشتی بخونی
در یک کلمه عالی و کم نظیر ممنون از مترجم کتاب به خاطر سلیقه خوبش