عذرخواهی می کنم جناب که مصدع می شوم، آیا کمکی از دستم برمی آید؟ آه، گویا شما را ترساندم. از ریش هایم نترسید، من از علاقه مندان آمریکا هستم. احساس کردم دنبال چیزی می گردید؛ در واقع فراتر از این که به دنبال چیزی باشید، به نظر می رسد در مأموریت هستید و از آن جایی که من اهل این شهر هستم و زبان شما را هم خوب می دانم، تصور می کنم شاید بتوانم در خدمتتان باشم.
از کجا می دانم شما آمریکایی هستید؟ خیر، نه از روی رنگ پوستتان؛ در کشور ما طیف متنوعی از رنگ پوست وجود دارد و رنگ پوست شما هم در میان مرزنشینان شمال غرب، فراوان دیده می شود. لباس هایتان هم دلیل برملا شدن رازتان نیست؛ یک گردشگر اروپایی هم می تواند به راحتی کت و شلوار چاک دار و پیراهن دکمه دار شما را از فروشگاه د موینز تهیه کند. قبول دارم، سر تراشیده و قفسه ی سینه ی ستبرتان - که باید عرض کنم قفسه ی سینه ی مردی است که به صورت منظم و حتی خیلی بیشتر از دو دست بیست و پنج تایی پرس سینه می زند - از ویژگی های گروه خاصی از آمریکایی هاست.